آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

"بنام آنکه هستی را آفرید وهدایت را راه گشای بشرقرار داد،وبرای این هدایت وطریقت رهبرانی برگزیدتا ما،انسانها از آدم تا خاتم(ص) بتوانیم درمسیرحرکت انسانی والهی راه را از بیراهه دربیابیم"

"راه فردا که در پیش داریم راه نرفته ی ماست، آن را درست بپیماییم "

آخرین نظرات

اصول اندیشه صحیح در سوره حمد

سه شنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۳۳ ب.ظ

یکی از امور مهم زندگی انسان «چگونه اندیشیدن» است. چرا که نحوه تفکر هر فرد به طور مستقیم بر احساسات و عملکردهای او تأثیر می‌گذارد و به این ترتیب، شخصیت انسان را تحت الشعاع خود قرار می‌دهد.
اندیشه‌ی صحیح، تفکری است که می تواند ابعاد بالقوه وجود انسان را به فعلیت برساند و او را به سوی رشد و فلاح رهنمون کند.



به میزانی که اندیشه مثبت داشته باشیم، حیات طیبه روزیمان می‌شود و از سلامت روح و روان برخوردار شده، در نتیجه از جنبه‌های مختلف زندگیمان لذت می‌بریم.

از سوی دیگر به میزانی که تفکرمان منفی باشد، فقر، نفرت، گریز از خلق و دیگر اموری که در این راستا هستند، دامنگیرمان می‌شود.

بنا به نقش مهمی که «اندیشه صحیح» در زندگی ما ایفا می‌کند، در محضر قرآن قرار می‌گیریم تا بیاموزیم که چگونه خداوند «رَبِّ الْعالَمینَ» است، یعنی مربی و رشد دهنده تمام موجودات عالم هستی است پس مربی من هم هست .«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»

طبق این آیه، باور دارم که من هم قابل رشد و تربیت هستم و خدای سبحان دائماً مرا مشمول ربوبیت خود قرار می‌دهد.

اگر در مرحله‌ای از زندگی تصورم این باشد که: دیگر از من گذشته است و دیگر قابل اصلاح و تربیت نیستم ، دچار اندیشه‌ای نادرست شده‌ام.

تفکر صحیح این است که در هر مقطعی از زندگی، خود را تحت تربیت «رَبِّ الْعالَمینَ» قرار دهیم و باور داشته باشیم که در هر مرتبه و مرحله‌ای که هستم، قابلیت ارتقاء به مرحله‌ای بالاتر و والاتر را دارم.

در هر سنی که باشم، تربیت پذیری‌ام جریان دارد و به فرموده‌ امیرالمومنین (علیه السلام) «اللهم انت الرب و انا المربوب» (مناجات مسجد کوفه)

اگر دائم به دیگران بگوییم: جوان هایمان را دعا کنید، حاکی از تفکری اشتباه است. قرار نیست خودمان در سطحی از معرفت و معنویت متوقف شویم و جوان هایمان رشد کنند و بالا روند. اندیشه درست این است که همه ما،‌ در تمامی مقاطع زندگی، نیازمند رشد و تربیت هستیم.

اینکه تصور کنیم رشد و پیشرفت منحصر به گروه سنی خاص و با ویژگی‌های خاص است، اندیشه ناسالمی است که شریعت آن را امضا نمی‌کند.

اندیشه صحیح این است که باور کنم می‌توانم مسیر درست را بیابم و با طی طریق به مقصود برسم. باید این نیاز را به خدای سبحان اعلام کنم و رسیدن به مطلوب را طلب نمایم، و خداوند همین درخواست را مقدمه وصول قرار خواهد داد

«إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» (حمد/5)

در این آیه مبارکه فعل‌های «نَعْبُدُ» و «نَسْتَعینُ» به صورت متکلم مع الغیر آمده است. گویی قرآن به ما می‌آموزد که برای حرکت‌های مثبت، باید با جمع‌های سالم همراه شویم.

برخی افراد مردم گریز و جمع گریزند، تصور می‌کنند توانایی‌ها و آموخته‌های خودشان برای پیمودن راه کمال و وصال کافی است و نیازی ندارند که به جمع خوبان بپیوندند.

اما این دیدگاه، تفکری است اشتباه. اندیشه صحیح این است که بپذیریم خداوند در جمع برکتی قرار داده که در حرکت‌های فردی، از آن میزان برکت برخوردار نمی‌شویم. برای به ثمر رسیدن امور مثبت و ارزشمند، باید با گروهی از خوبان همراه گردیم.

« لاصلاة الا بفاتحة الکتاب» هیچ نمازی نیست مگر اینکه سوره حمد در آن خوانده شود.

به عنوان یک فریضه، بر همه امت پیامبر(صلی الله علیه و آله) واجب است که در نمازهایشان این آیه را بر زبان جاری کنند و از خداوند هدایت را طلب نمایند.

خواندن همه ادعیه مستحب است و عبارت «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»، دعایی است واجب.

طبق این آیه همه ما قابلیت هدایت پذیری داریم وگرنه خداوند امر نمی‌کرد در نمازهای روزانه‌مان این خواهش و طلب را مطرح کنیم.

فکر کردن

اندیشه صحیح این است که باور کنم می‌توانم مسیر درست را بیابم و با طی طریق به مقصود برسم. باید این نیاز را به خدای سبحان اعلام کنم و رسیدن به مطلوب را طلب نمایم و مطمئن باشیم که انشاءلله خداوند همین درخواست را مقدمه وصول قرار خواهد داد.
تصور اشتباهی است که از ابتدا خود را ناکام تصور کنیم، گمان بریم که پا در راه می‌گذاریم ولی در نیمه مسیر می‌مانیم و به مقصودمان نائل نمی‌شویم.

ضمیر ناخودآگاه ما هوشیار است آنچه که در ذهنمان جای می‌دهیم و بر زبانمان جاری می‌کنیم، به عنوان برنامه‌ای جدی، توسط ضمیر ناخود آگاهمان پیگیری می‌شود.

اگر بگوییم به مقصودت نمی‌رسی نمی‌رسد، و اگر به او القا کنیم که طبق آموزش الهی، با درخواست از خداوند می‌توانی به مطلوبت راه یابی، به وصال نائل می‌شود.
• هدایت به صراط مستقیم، قرار گرفتن در خط اعتدال است، زندگی کردن به گونه‌ای که نه در طریق افراط پیش گرفته شود نه طریق تفریط.

حرکت در صراط مستقیم، یعنی نه به خاطر امور ظاهری از امور باطنی کم بگذاریم، نه از امور باطنی به خاطر امور ظاهری.

وقتی به عنوان یک فریضه، هر روز باید از خدا درخواست کنیم ما را به صراط مستقیم هدایت کند، به این معناست که همه می‌توانیم در خط اعتدال قرار بگیریم. اگر این قابلیت را نداشتیم، به درخواست کردنش امر نمی شدیم.

اگر هر روز بخواهند آب استخری را در یک استکان جای دهند، کار عبثی است. همین طور هم اگر ما نمی‌توانستیم در زندگی، اعتدال را رعایت کنیم و به ما دستور می‌دادند همواره از خدا بخواهیم «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»، امری بود عبث و بیهوده.

صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ

در فرهنگ قرآن، نعمت به معنای موهبتی است که موجب راحتی و لذت باشد. با قرائت سوره حمد در هر نماز، هر روز در محضر قرآن، به خود یادآور می‌شویم که با اعتدال زندگی کردن، لذت را در زندگی خود پیدا خواهیم کرد.

گویی قرآن به ما می‌آموزد که برای حرکت‌های مثبت، باید با جمع‌های سالم همراه شویم . برخی افراد مردم گریز و جمع گریزند، تصور می‌کنند توانایی‌ها و آموخته‌های خودشان برای پیمودن راه کمال و وصال کافی است، و نیازی ندارند که به جمع خوبان بپیوندند
و از آنجا که بین لذت و خوشی و سختی تعارض وجود دارد، پس هیچ کار درستی، سختی ندارد چرا که مملو از لذت است.

در اندیشه صحیح، نه تنها معتدل بودن سخت نیست، بلکه برای انسان اوج لذت را به همراه دارد، باید در باورهایمان، لذت اعتدال را دریافت کنیم تا دیگر به نظرمان سخت و دشوار جلوه نکند.

غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ (حمد/7)
اندیشه صحیح این است که هر کدام از ما، در هر موقعیت و شرایطی هستیم، برای خود دو احتمال را در نظر بگیریم:
ممکن است در پیمودن صراط مستقیم ثابت قدم نباشم.

شاید در مسیر زندگی‌ام، با زاویه‌ای انحرافی پیش می‌روم.

نکند تصور کنیم که چون از دوران کودکی در خانواده مذهبی بوده‌ایم، در میان جمع‌های سالم بزرگ شده‌ایم و با اطلاعات دینی و باورهای مذهبی زندگی کرده‌ایم، دیگر امکان منحرف شدنمان وجود ندارد!
اگر نسبت به خود چنین دیدگاهی داشته باشیم، دچار اندیشه‌ای ناصحیح شده‌ایم.
اجازه نداریم در هیچ مرحله‌ای از خودمان خاطر جمع باشیم. هنگامی که خیالمان از خودمان راحت شود، همان زمان، آغاز لغزش ماست. چرا که به دنبال آن، احساس استغناء از خدا، و حفاظت و حمایت او خواهیم کرد و این امر ما را تا اوج انحراف پیش می‌برد.
همواره باید برای خود امکان انحراف و سقوط را در نظر بگیریم، تا بکوشیم در اعتقاداتمان ثابت قدم تر شویم و بیش از پیش برای حفظ دستاوردهای دینی و ایمانی‌مان به عروة الوثقای الهی متمسک گردیم.
نداشتن اطلاعات و شناخت‏هاى لازم درباره مسئله‏اى که در معرض قضاوت و اظهارنظر انسان قرار مى‏گیرد، یکى از موانع جدى در مسیر تفکر به شمار مى‏آید.
عرض کرده ایم که تفکر به یک معنا حرکت از معلوم به مجهول است. وقتى معلوماتى نباشد، این حرکت صورت نمى‏گیرد.
قرآن کریم به صورت مطلق آدمیان را از ورود جاهلانه به مسائل و موضوعاتى که درباره آنها از شناخت کافى برخوردار نیستند بر حذر داشته، مى‏فرماید: «وَلاَ تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ.» (اسراء: 36) در نگاه قرآن، عدم احاطه علمى، یکى از علل اصلى بار نیافتن به حقیقت وحى و تکذیب قرآن و همچنین کتب آسمانى پیشین است.

  • سام دادرس

قرآنی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی