آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

"بنام آنکه هستی را آفرید وهدایت را راه گشای بشرقرار داد،وبرای این هدایت وطریقت رهبرانی برگزیدتا ما،انسانها از آدم تا خاتم(ص) بتوانیم درمسیرحرکت انسانی والهی راه را از بیراهه دربیابیم"

"راه فردا که در پیش داریم راه نرفته ی ماست، آن را درست بپیماییم "

آخرین نظرات

خدا رو دوست دارم ! بگو چرا

چهارشنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۳، ۱۱:۴۳ ب.ظ

محبّت خدا نسبت به بندگان، آن است که به آنانْ نعمت مى بخشد و به فرمانبرى از خود، توفیقشان مى دهد و به دینى که پسندیده اوست ، هدایتشان مى کند . دوستى بندگان نسبت به خداوند نیز آن است که از او فرمانبرى کنند و نافرمانى اش نکنند

مَحَبَّةُ اللّه ِ لِلعِبادِ إنعامُهُ عَلَیهِم وأن یُوَفِّقَهُم لِطاعَتِهِ ویَهدِیَهُم لِدینِهِ الَّذِی ارتَضاهُ ، وحُبُّ العِبادِ للّه ِِ أن یُطیعوهُ وَلا یَعصوهُ

محبّت خدا نسبت به بندگان، آن است که به آنانْ نعمت مى بخشد و به فرمانبرى از خود، توفیقشان مى دهد و به دینى که پسندیده اوست ، هدایتشان مى کند . دوستى بندگان نسبت به خداوند نیز آن است که از او فرمانبرى کنند و نافرمانى اش نکنند .
نیز گفته اند :

مَحَبَّةُ اللّه ِ صِفَةٌ مِن صِفاتِ فِعلِهِ ، فَهِیَ إحسَانٌ مَخصوصٌ یَلیقُ بِالعَبدِ ، وأمّا مَحَبَّةُ العَبدِ للّه ِِ تَعالى فَحَالَةٌ یَجِدُها فِی قَلبِهِ ، یَحصُلُ مِنهَا التَّعظِیمُ لَهُ وإیثَارُ رِضاهُ وَالاستِئناسُ بِذِکرِهِ

محبّت خدا ، صفتى از صفات فعل اوست و احسانِ ویژه اى است که شایسته بنده است . امّا محبّت بنده نسبت به خدا ، حالتى است که در قلب بنده پدیدار مى شود و بر اثر آن ، بزرگداشتِ خداوند و مقدّم شمردن رضاى او و انس گرفتن به یادش ، حاصل مى گردد .

 مهربانی و دلسوزی او چنان است که حتی راضی نمی شود، بنده گنه کار و خطاکار نیز آبرویش ریخته شود و نزد فرشتگان بی آبرو شود. او خود در حدیثی قدسی می فرماید: اگر کسانی که از من روی برمی گردانند، بدانند چقدر به آنها علاقه دارم، هر آینه از شوق جان می سپردند. این حدیث به خوبی نشان می دهد که خدا چقدر نسبت به بندگان گناهکار خود رئوف است و چقدر به آنها علاقه دارد.

 با این توضیح معلوم است که خدا حساب شخصی را که اغفال شده و درگیر احساسات شده، یا در اثر تربیت نادرست یا محیط اجتماعی فاسد، به راه نادرست کشیده شده، از سایر افراد جدا می کند. با آنها به گونه ای دیگر برخورد می کند. پس ما نباید بیش از حد معمول نگران باشیم.

 البته خدا خود، حجت را بر افراد تمام می کند و حتی نسبت به جوانهایی که در ظاهر می بینیم اغفال شده اند، با وسیله های مختلف آگاهی بخشی می کند. خود او فرموده:«إن علینا للهدی».

 هدایت انسانها بر عهده ما و وظیفه ماست. این انسان است که با اختیار خود گاه به راست می آید؛ و گاه عصیان می کند و گمراه می شود. به هر حال عذابهای افراد، نسبت به آگاهی است که آنها از نادرستی کارشان داشته اند و نسبت به شرایطی است که در آن به سر می برده اند و فشارهایی است که بر روی آنها بوده است.بنابراین جای هیچ نگرانی نیست که خدا جای حق نشسته است و خود فرموده:«لا یظْلَمُونَ نَقیراً»

 در قیامت حتی به اندازه ذره ای در حق کسی ظلم نمی شود.( نساء، آیه ۱۲۴) برای اینکه چنین افرادی از رحمت خدا مأیوس نشوند کافی است نگاهی اجمالی به آیات قرآن بیاندازند، تا متوجه شوند چقدر تأکید شده که خداوند بخشنده و غفور است.

 در قرآن بیش از صدبار دو صفت غفور و رحیم در کنار هم ذکر شده اند. همین ها برای امیدواری بدترین گناهکاران روی زمین کافی است.

  قال الامام علی ـ علیه السّلام ـ : حبُّ اللهِ نارٌ لا یَمَرُّ علی شیٍ الا احْتَرَقُ و نور اللهِ لا یَطَّلِعُ علی شیٍ الاّ اضاءَ.

 «بحارالانوار، ج 67، ص 23»

 حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمودند: دوستی و حب خدا آتشی است که بر هر چه بگذرد آن را می سوزاند و بر هیچ چیز نمی تابد مگر اینکه روشن و نورانیش می نماید.

 

چند داستان جالب و زیبا

 

*  نقل شده است که در زمان حضرت موسی(ع) جوانی بسیار مغرور و از خود راضی بود که همواره مادرش را رنج می داد.

 بی مهری او به مادر به جایی رسید که ؛روزی مادرش را که بر اثر پیری و ضعف که توان راه رفتن نداشت به کول گرفت و بالای کوه برد و در آنجا گذاشت تا طعمه ی درندگان شود.هنگامی که مادر را آنجا گذاشت و از بالای کوه پایین آمد تا به خانه باز گردد، مادرش به این فکر افتاد که مبادا پسرم از پرتگاه بیفتد و زخمی شود؛ یا طعمه ی درندگان گردد.

 برای پسرش چنین دعا کرد!:

 خدایا! پسرم را از طعمه ی درندگان و گزند حوادث حفظ کن، تا به سلامت به خانه اش باز گردد!!

 از سوی خداوند به موسی(ع) خطاب شد: ای موسی به آن کوه برو و مهر مادری را ببین،موسی(ع) به آنجا رفت، و وقتی که مهر مادری را دریافت، احساساتش به جوش وخروش آمد که به راستی مادر چقدر مهربان است

 خداوند به او وحی کرد:ای موسی، من به بندگانم مهربان تر از مادرم!!!

 نتیجه گیری: احساس و عاطفه بر مادران غلبه دارد وحاضر نیستند فرزند خود را به سختی بیاندازند،اما مهربانی خداوند همراه با حکمت و مصلحت اندیشی برای افراد است برای همین،خداوند انسان ها را در سختی های دنیا قرار می دهد تا در این میان پخته شوند و رشد یابند،اگر انسان ها در مشکلات صبوری در پیش گیرند و درآن شرایط درست رفتار کنند،آنگاه است که موفقیت از آنِ آنهاست .

 * فرعون لحظات آخر که داشت در نیل غرق می شدهر چقدر از موسی (ع) کمک خواست موسی جوابش رانداد.

 خداوند به موسی (ع) فرمود: موسی تو به فرعون جواب ندادی چون او را خلق نکردی وبنده ی تو نیست اما اگر او به من استغاثه می کرد دستش را می گرفتم وبه فریادش می رسیدم.

 *   در زمان حضرت موسى علیه السلام در بنى اسرائیل به جهت نیامدن باران قحطى شد مردم خدمت حضرت موسى رسیدند و گفتند: براى ما نماز استسقاء (نماز باران) بخوان. حضرت موسى علیه السلام برخواست که با قوم خود براى دعاى باران بروند و بیشتر از هفتاد هزار نفر بودند هرچه دعا کردند باران نیامد.
حضرت موسى علیه السلام عرض کرد: خدایا چرا باران نمى آید، مگر قدر و منزلت من نزد تو از بین رفته؟

خطاب رسید: نه، لیکن میان شما یک نفر است که چهل سال مرا معصیت مى کند. به او بگو از جمعیت خارج شود تا باران رحمتم را نازل کنم.
موسى علیه السلام عرض کرد: الهى صداى من ضعیف است، چگونه به هفتاد هزار جمعیت برسد؟

 خطاب شد: اى موسى تو بگو من صداى تو را به مردم مى رسانم حضرت موسى به صداى بلند صدا زد: اى کسى که چهل سال است معصیت خدا را مى کنى از میان ما برخیز و بیرون رو که خداوند به جهت شومى و بدى تو باران رحمتش را از ما قطع کرده.
آن مرد عاصى برخواست نگاهى به اطراف کرد، دید کسى بیرون نرفت. فهمید خودش باید بیرون برود با خود گفت چه کنم اگر برخیزم و از میان مردم بروم که مردم مرا مى بینند و مى شناسند و رسوا مى شوم و اگر نروم که خدا باران نمى دهد همانجا نشست و از روى حقیقت توبه کرد و از کرده خود پشیمان شد. یکدفعه ابرها آمده و به هم متصل شد و چنان بارانى آمد که تمام سیراب شدند.

موسى عرض کرد: الهى کسى که از میان ما بیرون نرفت چگونه شد که باران آمد؟

 خطاب شد: سقیتکم بالذى منعتکم به به شما باران دادم، به سبب آن کسى که شما را منع کردم و گفتم از میان شما بیرون برود.
موسى علیه السلام عرض کرد: خدایا! این بنده را به من بنما.
خطاب شد: اى موسى آن وقتى که مرا معصیت مى کرد رسوایش نکردم، حال که توبه کرده او را رسوا کنم؟ حاشا، من نمامین و سخن چینان را دشمن مى دارم، خود نمامى کنم؟

 از تمـام چیـزهایـی کـه داری خــدا رو جــدا کن!

 چی داری؟                                        هیچ

 حالا به همه نداشته هایت، خدا رو اضافه کن!

 چی کم داری؟                               هیچ

 ****   نظر شما چیه؟؟؟؟؟؟

دریافت


  • سام دادرس

بصیرتی

نظرات  (۱)

سلام خوبی؟
چند روز پیش یکی از دوستانم سایت زیر رو بهم معرفی کرد که باهاش تبادل لینک کنم من فکر کردم تاثیری نداره ، ولی بعد از این که وبلاگم رو توی این سایت و سایت های شبیهش لینک کردم هر روز بازدید وبلاگم زیاد میشه. خواستم این سایت رو به تو هم معرفی کنم . حتما تبادل لینک کن چون لذت وبلاگ نویسی توی آمار بالاست.
http://www.free-links.ir/
پاسخ:
باسلام"ممنوع از احساس محبت شما؟اینقدر درفضای مجازی مفیدباشیدتا دشمن این اینترنت را نیز فیلترکند،بگویدکه:اینان(همان افسران وسفیران جنگ نرم)دارندازاین طریق اسلام را معرفی میکنند.باتشکر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی