آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

"بنام آنکه هستی را آفرید وهدایت را راه گشای بشرقرار داد،وبرای این هدایت وطریقت رهبرانی برگزیدتا ما،انسانها از آدم تا خاتم(ص) بتوانیم درمسیرحرکت انسانی والهی راه را از بیراهه دربیابیم"

"راه فردا که در پیش داریم راه نرفته ی ماست، آن را درست بپیماییم "

آخرین نظرات

بیرون چادرم را بر میدارم

سه شنبه, ۱۵ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۱ ب.ظ

دختر به مشهد رفت برای وارد شدن به حرم بهش چادر دادن موقع بازگشت به یکی از علما که اونجا بود گفت من الان از اینجا برم بیرون چادرم را بر میدارم
منو چطور متقاعد میکنی که همیشه چادر سر کنم؟
عالم گفت:قیامت را قبول داری؟
دختر گفت:بله
عالم گفت:شفاعت رو قبول داری؟
دختر گفت:بله
عالم گفت:قبول داری که بیشترین شفاعت بدست خانوم فاطمه ی زهراست
دختر گفت: قبول دارم
عالم گفت:شباهت هر چی بیشتر شفاعت بیشتر
دختر منقلب شد و همونجا به امام رضا قسم خورد که هرگز چادر از سر بر نداره.

  • سام دادرس

داستان پندآموز

چادر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی