آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

"بنام آنکه هستی را آفرید وهدایت را راه گشای بشرقرار داد،وبرای این هدایت وطریقت رهبرانی برگزیدتا ما،انسانها از آدم تا خاتم(ص) بتوانیم درمسیرحرکت انسانی والهی راه را از بیراهه دربیابیم"

"راه فردا که در پیش داریم راه نرفته ی ماست، آن را درست بپیماییم "

آخرین نظرات

نامه نوشته بود:

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۱۹ ب.ظ

برادر رزمنده سلام،من یک دانش آموز دبستانی هستم.خانم معلم گفته بود که برای کمک به رزمندگان جبهه های حق علیه باطل نفری یک کمپوت هدیه بفرستیم.
با مادرم رفتم از مغازه بقالی کمپوت بخرم.قیمت هرکدام از کمپوت ها رو پرسیدم.اما قیمت آنها خیلی گران بود.حتی کمپوت گلابی که قیمتش 25تومان بودو از همه ارزان تر بود را نمی توانستم بخرم.آخر پول ما به اندازه سیر کردن شکم خانواده هم نیست.در راه برگشت کنارخیابان این قوطی خالی کمپوت را دیدم برداشتم وچند بار بادقت آن را شستم تا تمیز تمیز شد.حالا یک خواهش از شما برادررزمنده دارم.هروقت که تشنه شدید با این قوطی آب بخورید تامن هم خوشحال بشوم وفکرکنم که توانستم به جبهه ها کمکی کنم...بچه ها تو سنگر برای خوردن آب توی این قوطی نوبت میگرفتند.آب خوردنی که همراهش ریختن چند قطره اشک بود....

  • سام دادرس

خاطره

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی