آخ کربلا..
خیلی ثواب داشت به این مرده جان دهی..
شاید نخواستی حرمت را نشان دهی..
شاید دلت نخواسته که دعوتم کنی..
راضی نبوده ای که مرا راحتم کنی..
زوار تو به گریه و لبخند میروند..
در پیش چشم من همه دارند میروند..
سهم من از حرم گره کور میشود..
مال بقیه خرج سفر جور میشود..
سهم من از حرم فقط این عکس گنبد است..
سهم بقیه دیدن صحنین و مرقد است..
شاید نشد که قلب مرا هم تکان دهی..
شاید نخواستی حرمت را نشان دهی..
ای رحمت وسیع به من رحم کن حسین..
با داغ کربلات نزن رحم کن حسین.....
از جمع عاشقان شما دور بوده ام..
حرفت درست وصلهء ناجور بوده ام..
حرفت درست نوکر خوبی که نیستم..
اما برای غربت تو میگریستم..
در مجلس عزای تو گریه نریختم؟؟
اشک عزا برای رقیه نریختم؟؟
از داغ شیرخواره دلم زیر و رو نشد؟؟
با یاد گاهواره دلم زیر و رو نشد؟؟
خیرت قبول اینکه به این برده نان دهی..
شاید نخواستی حرمت را نشان دهی..
عیبی ندارد اشک گدایت چکیده است..
عیبی ندارد از تو به نوکر رسیده است..
----------------
در خیالم تا ضریحت را مجسم میکنم
موجبات روضه را در خود فراهم میکنم
دوستانم راهی کرب و بلا هستند و من
همچنان دارم فقط قافیه سرهم میکنم