آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

"بنام آنکه هستی را آفرید وهدایت را راه گشای بشرقرار داد،وبرای این هدایت وطریقت رهبرانی برگزیدتا ما،انسانها از آدم تا خاتم(ص) بتوانیم درمسیرحرکت انسانی والهی راه را از بیراهه دربیابیم"

"راه فردا که در پیش داریم راه نرفته ی ماست، آن را درست بپیماییم "

آخرین نظرات

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

בشمناטּ ما امروز به گونه اے صحبت مـے ڪننـב ڪه
گویا ملت ایراטּ بر اثر فشارتحریم ها،
בستهایش را بالا برבه و تسلیم شـבه است، בر حالیـڪه باز هم اشتباه
مـے ڪننـב زیرا ایـטּ ملت،
ملتـے نیست ڪه בستهایش را به علامت تسلیم بالا ببرב .
امروز هم رفع مشـڪلات تنها از طریق
مقابله با دشمنـے هاے בشمنان بواسطه
ایستادگـے ملت و تـڪیه بر توانایـے هاے داخلـے
و اعتماב به خـבاونـב متعال امـڪان پذیر است.
وقتـے בشمـטּ با ملتـے مصمم و مقاوم مواجه می شوב ،
چاره اے جز عقب نشینـے نخواهـב בاشت
و ایـטּ تصور ڪه ملت ایراטּ به בلیل فشار تحریم ها
به پاے میز مذاکره آمـבه
یک (اشتباه محض) است،
و ملت ایراטּ این اشتباه בشمنان را به هم خواهـב زב.

  • سام دادرس

الهی...!
  از پای تا فرقم،
      در نور تو غرقم.
           "یا نور السموات
                        و الارض"


الهی...!
       چون تو حاضری، چه جویم؟
                      و چون تو ناظری،
                               چه گویم؟


♒الهی...!
   چگونه گویم نشناختمت؛
                    که شناختمت،
            و چگونه گویم که
              شناختمت؟!
                  که نشناختمت!!

⭐الهی...!
    عارفان گویند:
       "عرّفنی نفسک"
            این جاهل گوید:
                 "عرّفنی نفسی".

  • سام دادرس

درحضور مقام معظم رهبری ارائه کرد:

فکرم همه‌جا هست، ولی پیش خدا نیست

سجاده زردوز که محراب دعا نیست

گفتند سر سجده کجا رفته حواست؟

اندیشه سیال من ـ ای دوست ـ کجا نیست؟!

از شدت اخلاص من عالم شده حیران

تعریف نباشد، ابداً قصد ریا نیست!

از کمیتِ کار که هر روز سه وعده

از کیفیتش نیز همین بس که قضا نیست

  • سام دادرس

شهر آبستن یک فاجعه ی سنگین است
دامن عرش حق از خون جگر رنگین است

شهر آذین شده، امروز چه در سر دارد
آه، اینجا چقدر کفر برادر دارد

مطربی مشق طرب دارد و هی می رقصد
شاعری شعر به لب دارد و هی می رقصد

شام با نقشه ی ابلیس هماهنگ شده
بام این شهر پر از خار و خس و سنگ شده

شام شهریست که با ظلم و ستم آباد است
شامی از دیدن اندوه اسیران شاد است

  • سام دادرس

تلنگر رازمجنون

آخرش خـــدایی مـــــحشر می کنم

اقتدا به نام حیـــــدر می کنم

تموم هسـتی مــــن جون منه

که اونم هـدیه بـــه رهــبر می کنم

هرکی ایراد بگیره به عشق من

از لجش عشقمو بیشتر می کنم

عشق«آقا»شده بمــب دست من

با همین دشمــنو پرپر می کنم

آرزو بـــــرا جـــوونا عــیب نیست

پس منم خودم رو بـــاور می کنم

نیمه شبــــها تــــــــوی رویا خودمو

خادم خونـه ی دلـــــبر می کنم

تا که«آقا»پـــــــابــــزاره رو چشــام

پادری چشمـــــامو تــر می کنم

مس ناخـــــالـــــص قلبم رو یه روز

با نــخ چفــیــــه اش زر می کنم

هرکی هرچـــی میگه باشه،ولی من

با دم «سیدعلی»سر می کنم

گفته بـــــودم اولـــش بازم می گم

جونمو فـــدای رهــــبر می کنم

  • سام دادرس

به خون شهیدان ویاران قسم*
به جانبازی سرفرازان قسم*
به راه حسین جان فدا میکنم*
به سیدعلی اقتدامیکنم*
بدانند آن کوفیان زمان*
اگر رهبرم اذن میدان دهد*
نماند نشانی ز اهریمنان*
خدایا بحق صراة المبین* به حق علی آن شه ملک دین*
به حق ولی حجت العسگری*
نگهداری تو سایه ی رهبری*

  • سام دادرس

سرخوش ز علی  رهبر عرفانی خویشم
شوریده دل آن مه ایمانی خویشم*
 بعد از سفر روح خدا در شب غربت*
دلبسته به دلدار خراسانی خویشم*
سرباز شدم در ره دلداری دلدار*
خرم دل و جان زین ره دلداری خویشم*
یک چند پشیمان نشوم زین عمل خویش*
عمریست پریشان ز پریشانی خویشم*
گفتند که این قافله سر میرسد اما*
من پشت سر رهبر طوفانی خویشم*
تا کور شود چشم عدو و سر فتنه*
جان میدهم و شاد ز جانبازی خویشم*
آخر تو دهی پرچم اسلام به صاحب*
تا روز فرج یار علمدار خراسانی خویشم*

اللهم احفظ قائدنا و
امامنا الخامنه ای*.

  • سام دادرس

زمین دلتنگ و مهدى بیقراراست‏

فلک شیدا، پریشان روزگار است‏

دلا، آدیـنه شد، دلبر نیامد

غروب انتظارم سرنــیامد

همه دلها پر از آه وغم و درد

همه آلاله‏ ها پــژمرده و زرد
اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم

  • سام دادرس

چون موسم خزان به خدا خسته ام بیا
آخر بیا بگو به چه اسمی بخوانمت
یا صاحب الزمان به خدا خسته ام بیا
افتاده ام به گوشه ی عزلت به اشک چشم
بی تاب و ناتوان به خدا خسته ام بیا
هر کس به طعنه ای بزند نیش خویش را
از نیش این و آن به خدا خسته ام بیا
از وصف اینکه سختی دوران کشیده ام
الکن بود زبان به خدا خسته ام بیا
آقا خلاصه که به لبم جان رسیده است
ای شاه جمکران به خدا خسته ام بیا
هر روز و شب دو مرتبه خون گریه می کنی
آقای روضه خوان به خدا خسته ام بیا

اللّهـُــمَّ عَجـِّــل لِوَلیـِّــکَ الفَـــرَجَ ...

  • سام دادرس

حسین جان ....
مهدی ام مهدی خسته ! دلم از بی وفایی ها شکسته ...
حسین جان ... مانده ام تنهای تنها !
شده کرب و بلایم کوه و صحرا!
حسین جان ...
کاش من جای تو بودم !
چو یارانت بُدم گِرد وجودت !
شما گفتی ولی آنها نرفتند ...مرا یاران همه ، یک یک برفتند
حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته

  • سام دادرس