- ۰ نظر
- ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۰۰:۰۵
وقتی خــدا به فکــر وجـود تـو افتـاد
آینـه ای مقــابل زیـنـب قــرار داد...
بانــو! آمدی تا غربتِ غریبِ این بـرادر، با قــدم های انتــظار و شـوق شمـا، رنگ دیگــری بگیرد.
زینـب وار آمــدی تا هیـچ کجـا بی چـراغ نماند و دنیــا دوباره برای خواهــری، داستان حمـاسی ?دیـدار برادری? را بنویسد که پـر از آیــه های تماشاست؛ و تاریـخ، برای هـر کودکی، لالایی روشن لحظـه های انتـظار شما را زمزمه کند، تا او بیــاموزد رسم عشـ?ـق ورزیدن را...
چه خـوب شد که آمــدی!
بانــو! آمـدی تا شفیـع این مردم باشی و سزاست که همه اهـل ایمــان، به سفارش شما مـزه بهشت را بچشند...
??
اَلسَّلامُ عَلَیْک ِ یا عَمَّةَ وَلِىِّ اللّه ِ
ســلام بر تــو اى عمـه ولىّ خـدا
سالهای خیلی دور نیمه شبی در نجف آیت الله جمال خوانساری در حجره اش مشغول مطالعه بود صدای خنده ای از کوچه در نیمه شب اون رو متعجب کرد سر از پنجره بیرون آورد
و دید دو تا زن کاملا با حجاب از کوچه رد می شوند ولی صدای خنده شان بلند استعمامه ی خود را به زمین زد و گفت: یا صاحب الزمان کی می خوای بیای که ناموس شیعه صدای خنده اش بلند است اگر الان ایشان بودند فکر کنم برای فقط یه روز هم تمامی عمامه های طلبه ها کم باشد ببین الان مهدی فاطمه چه می کشد.الگوهای زنان و دختران جامعه ی ما خود بر ارزش حجاب پایبند نیستند و این زیبایی را چشیده اند ولی... تا چه حد وابستگی و چسبیدن به این دنیا؟!می دانی با این وضع حجاب چه ضربه ای به میراث فاطمه یعنی حیا و حجاب در میان دختران شیعی می زنی؟