آماده ایم هستی خود را فدا کنیم
یعنی فدای مکتب خون خدا کنیم
آماده ایم بیرق ثاراللهی به کف
با یک اشاره معرکه را کربلا کنیم
در خون ماست غیرت سردار علقمه
هیهات اگر حسین زمان را رها کنیم
- ۰ نظر
- ۱۸ آذر ۹۳ ، ۱۸:۳۴
آماده ایم هستی خود را فدا کنیم
یعنی فدای مکتب خون خدا کنیم
آماده ایم بیرق ثاراللهی به کف
با یک اشاره معرکه را کربلا کنیم
در خون ماست غیرت سردار علقمه
هیهات اگر حسین زمان را رها کنیم
سعد بن عبدالله از جابر جعفی و او از امام صادق(ع) روایت می کند که فرمود:{علی را در زمین رجعتی خواهد بود با فرزندش حسین که با علم خود خواهد آمد تا از بنی امیه و معاویه و آل معاویه و کسانی که با آن حضرت جنگ کرده اند انتقام بگیرد آنگاه خداوند یاوران او را از کوفه و هفتاد هزار نفر از سایر مردم را زنده می کند پس در صفین مثل مرتبه اول با ایشان ملاقات می کند تا همه را بکشد و حتی احدی از آنان باقی نماند تا خبر ببرد
آنگاه خداوند ایشان را به سوی بدترین عذابها با فرعون و آل فرعون ببرد؛ آری؛ امیرالمومنین بار دیگر همراه رسول خدا رجوع می کند و او خلیفه بر زمین و سایر ائمه عاملان او در اطراف زمین خواهند بود تا عبادت حق تعالی آشکار شود همانگونه که قبلا مردم در پنهان عبادت می کردند و عبادت الهی مضاعف خواهد شد(حکومت اهل بیت چندین میلیون سال به طول خواهد انجامید تا روز قیامت والله اعلم)
حق تعالی به پیامبرش به قدر پادشاهی تمام اهل دنیا خواهد داد از همان روزی که آفرینش را به وجود آورده(یعنی از زمان آفرینش انسانهای نخستین که خداوند یک میلیون آدم و یک میلیون عالم خلق کرد و همگی به سوی کفر رفتند) تا روزی که دولتهای دیگر بر طرف شود خداوند به وعده ای که داده وفا می نماید و او را بر تمام ادیان غالب می گرداند}.
منابع:
مختصر بصائر الدرجات ص29
ای رفیقان که سوی شهر حسین در سفرید
این دل غمزده و زار مرا هم ببرید
زیر یک پرچم و بیرق همگی سینه زدیم
شرط و انصاف نبوده که شما ها بپرید
فکر این مساله بدجور خرابم کرده
که چرا شاه کرامت دل من را نخرید
من شنیدم که در این خانه بد و خوب یکیست
ولی فهمیده ام انگار شما خوب ترید
و ببالید به خود چون که رسیدید حرم
بین خوبان زمان از همه خوبان به سرید
به حرم که رسیدید ما را یاد کنید ...
باسلام
جهت اطلاع دوستان مومن و عزیز باید عرض شود شب یلدای امسال مصادف شده با رحلت پیامبر عزیزمون وهمچنین ایام عزای اهل بیت علیهم السلام لطفا به حرمت این ایام وجهت رضایت وتسلای قلب نازنین امام زمانمون اطلاع رسانی کنید تاحرمت این ایام بایک شب شادی وخوشی زودگذر زایل نشود اجرهمه باحضرت زهراسلام الله علیها...
زهرا مامان بیا صمیمی باشیم
مثل دو تا دوست قدیمی باشیم
بیا با هم حرف بزنیم بخندیم
در رو به روی غصه ها ببندیم
درسته دختر خوبه دلبر باشه
تو خوشگلی از همه کس سر باشه
جلوه تو ذات دختره می دونم
کار خداست مقدره می دونم
همه می گن دخترا برگ گلن
دادش میگه البته یه کم خلن
چسب روی دماغ یعنی که زشتن
به فکر خط خطی سرنوشتن
پشت ای رنگ و روغنا دروغه
پشت اینا یه طرح بی فروغه
ویزا نمی خواهد بیا! در مرزها غوغاست
اینجا؛ تماشایی ترین منظومه ی دنیاست
مهر خروج ، آغاز یک معراج شیرین و
چشم گذرنامه به دست یاری سقاست
با هر که می گویی بترس از مرگ ، از داعش
می گوید عاشق باش! حالا که خدا با ماست
اجر هزاران جنگ بدرت می دهند اینجا
موسای روحت در مقام قرب أو أدناست
از مرز مهران تا نجف ، هر جا که موکب هست
دور و برش جمعیتی شوریده سر پیداست
این موج جمعیت خروشی پشت سر دارد
این قطره قطره، جمع گردد،وانگهی دریاست
این راهپیمایی که ملیون ها نفر دارد
میعادگاه وارثان داغ عاشوراست
پدر ﺑﺎ ﺭﻭﺍﺑﻂ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺻﺪﺍ ﻭ ﺳﯿﻤﺎ ﺗﻤﺎﺱ ﮔﺮﻓﺖ
و گفت:چﺮﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﯿﺪ؟ﭼﺮﺍ ﻓﯿﻠﻢ ﻫﺎﯼ ﺻﺤﻨﻪ ﺩﺍﺭ ﭘﺨﺶ
ﻣﯿﮑﻨﯿﺪ؟
ﺁﻗﺎ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﻧﻪ ﺩﻭﺗﺎ ﺑﭽﻪ ﮐﻮﭼﯿﮏ ﺩﺍﺭﻡ
ﺻﺪﺍﯼ ﺿﻌﯿﻔﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺗﻠﻔﻦ: ﺁﻗﺎ ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺎﺷﯿﺪ.کﺪﺍﻡ ﻓﯿﻠﻢ ﺻﺤﻨﻪ
ﺩﺍﺭ؟ﻣﺎ ﮐﺪﺍﻡ ﻓﯿﻠﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺭﺍ ﭘﺨﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ؟!
ﭘﺪﺭﻡ :ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﻢ؟ﻣﺜﻼ ﻫﻤﺎﻥ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﺳﺲ ﻣﺎﯾﻮﻧﺰ ﮐﻪ ﯾﮏ
ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ
ﭼﻬﺎﺭ ﻧﻔﺮﻩ،ﻣﯿﺰ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺧﻮﺵ ﺭﻧﮕﯽ ﭼﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ
ﯾﺎ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﺁﻥ ﯾﺨﭽﺎﻝ " ﺳﺎﯾﺪ ﺑﺎﯼ ﺳﺎﯾﺪ"ﮐﻪ ﭘﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﯿﻮﻩ ﻫﺎ ﻭ
ﺧﻮﺭﺍﮐﯽ ﻫﺎﯾﻪ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ.ﯾﺨﭽﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺪ
ﺧﺮﯾﺪﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﮐﺠﺎ ﺟﺎ ﺩﻫﺪ ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﭘﺮ ﺑﻮﺩﻥ
ﺁﻗﺎ ﻣﺎ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺑﭽﻪ ﺧﺮﺩﺳﺎﻝ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﮐﻨﯿﺪ..
ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻫﺪ .ﺻﺪﺍﯼ ﭘﺪر آرﺍﻡ ﻭ ﻋﺎﺟﺰﺍﻧﻪ
ﻣﯿﺸﻮﺩ...
لا اله إلا الله 12 حرف
محمد رسول الله 12 حرف
النبی المصطفى 12حرف
الصادق الأمین 12 حرف
أئمة أهل البیت 12 حرف
أمیر المؤمنین 12 حرف
فاطمة الزهراء 12 حرف
الحسن والحسین 12حرف
و آنها12 امام هستند
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرارمیداد:
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.
این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت.
آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد.
در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد، اما...
یک جوان دانشجوی کمسال با یک مجموعهی معدودی که خودش اسم آن را گذاشته تیپ – صد نفر آدم یک تیپند؟! صد و پنجاه نفر آدم یک تیپند؟! او خودش میگوید تیپ!
- میرود به غرب کشور یا جنوب، با این تیپ مؤمن و مخلص، در مقابل جبههی دشمن با یک واحد رزمیِ مجهز و یک فرماندهیِ سابقهدار میجنگد.
این ابزاری ندارد، جز همین ابزارهای ابتدائی، اما او به برترین ابزارها مجهز است؛ این تجربهی فرماندهی ندارد، اما او به قدر عمر این، فرماندهی کرده.
اینها در مقابل هم قرار میگیرند، این بر او غلبه پیدا میکند؛ تانک او را مصادره میکند، امکانات او را مصادره میکند، پیروز برمیگردد. این با خودسازی به وجود میآید. بدون خودسازی نمیشود وارد این میدانها شد.
بعضیها میترسیدند. بعضیها از پیش قضاوت میکردند که نمیشود – اصلاً میگفتند نمیشود – هرجا هم حضور بسیجی بود، مخالفت میکردند.
من میدیدم مردان مؤمنِ باصلاحیتِ ارتشِ منظمِ آن روز ما استقبال میکنند از این که مجموعهی بسیج با آنها و همراه آنها باشد؛ این را من خودم در دوران جنگ مکرر دیدم؛ در پادگان ابوذر، در جنوب، در شمال غرب. خود فرمانده ارتشی اصرار داشت که مجموعهی بسیجی با او همراه باشند؛ دوست میداشت، استقبال میکرد؛ اینجا در تهران یک عدهای نشسته بودند، نق میزدند که آقا چرا اینها وارد شدند؟ چرا بدون اجازه رفتند؟ چرا فلان اقدام را کردند؟
از حضور بسیجی ناراحت بودند.
چون امید نداشتند، مأیوس بودند، میگفتند نمیشود کاری کرد؛ اما وقتی که وارد شدند، دیدند این ورود، امیدآفرین است؛ همهی این استعدادها را جوشش میدهد.