آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

"بنام آنکه هستی را آفرید وهدایت را راه گشای بشرقرار داد،وبرای این هدایت وطریقت رهبرانی برگزیدتا ما،انسانها از آدم تا خاتم(ص) بتوانیم درمسیرحرکت انسانی والهی راه را از بیراهه دربیابیم"

"راه فردا که در پیش داریم راه نرفته ی ماست، آن را درست بپیماییم "

آخرین نظرات

انتقام آن دختر پرستار را می گیرم!

جمعه, ۲۵ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۸ ب.ظ

تیمسار خلبان "کیومرث حیدریان" را خیلی ها بخوبی می شناسند، رشادتها و دلاوری های این مرد بزرگ در دفاع مقدس شهره خاص و عام است سرآمد این رشادتها سرنگونی سه فروند جنگنده بعثی ها در یک تعقیب و گریز بر فراز آسمان استان کرمانشاه توسط وی می باشد.

وی در خصوص روزهای فتح بزرگ خرمشهر نیز خاطراتی برای خبرنگار ایرنا، بازگو کرد که تلخی و شیرینی در این خاطرات ملموس است.
وی گفت: در همان روزها (آستانه عملیات بیت المقدس) و در منطقه مشغول صرف ناهار بودیم که ناگهان یکی از بچه های تکاور نیروی دریایی ارتش با حالتی پریشان و آشفته وارد شد، خیلی بغض کرده بود و در نهایت نتوانست مانع گریه کردن خود شود.
وی افزود: وقتی دلیل این حالت را از وی جویا شدیم، این تکاور که به سختی حرف می زد، گفت: همین الان از خرمشهر می آیم، ساعاتی قبل صحنه هایی دیدم که بسیار تکان دهنده و وحشتناک بود و برایم به کابوسی تبدیل شده است.


حیدریان ادامه داد: تکاور در خصوص جزییات صحنه هایی که مشاهده کرده بود؛ گفت: در خرمشهر وقتی بعثی ها حمله کردند، من خود را درون یک تانکر خالی از آب پنهان نمودم، تانکر هم به حدی گلوله خورده بود که سوراخ سوراخ شده بود.

تکاور افزود: وقتی از یکی از این سوراخها بیرون را نگاه می کردم، دیدم بعثی ها یک دختر پرستار را به اسارت در آورده اند. آنها بعد از آزار و اذیت بسیار به این دختر معصوم، در نهایت تیر خلاصی به سر او زدند و دخترک پرپر شد.

تیمسار خلبان "حیدریان" در حالی که این خاطره را با بغض مطرح می کرد، گفت: در همین لحظه سرلشکر شهید " عباس دوران " بسیار متاثر و ناراحت شده بود، از جای برخاست و گفت: زود باشید بچه ها، الان موقعش است که یک ضربه حسابی به این نامردها بزنیم و حق آن دختر معصوم را بگیریم.

وی گفت: وقتی با "عباس" به پرواز درآمدیم ، نزدیکی های جزیره "مینو " چادرهای بعثی ها را مشاهده کردیم و دیدیم که افسرانشان روی صندلی نشسته بودند و سایر افراد آنها به صورت چهار ردیفی ایستاده بودند و آشپزها مشغول دادن غذا به آنها بودند.

تیمسار افزود: در این هنگام به اتفاق شهید دوران، آنها را به رگبار مسلسل بستیم و درست مانند یک سفره 100 متری که از فراز آسمان مشهود است، دیدیم که همه آنها قلع و قمع و بر زمین پهن شدند، در این هنگام دیدم که دماغ هواپیمای شهید دوران چپ و راست می شود، احساس کردم که هواپیمای وی آسیب دیده اما موضوع این نبود بلکه این هم رزم من چنان خشمگین و برآشفته شده بود که چپ و راست می رفت و بعثی ها را درو می کرد.

وی گفت: در این هنگام شهید " دوران " فریاد می زد " انتقام آن دختر پرستار را می گیرم".

---------------------------------------------------------------------------------------------------
سرتیپ کیومرث حیدریان یکی از این خلبان های جسور است که به دلیل عملیات های برون مرزی و شجاعانه خود از سوی همرزمان و مردم به "عقاب زاگرس" ملقب شد.

درود بر غیرت و شرف فرزندان ایران

  • سام دادرس

دفاع مقدس

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی