آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

"بنام آنکه هستی را آفرید وهدایت را راه گشای بشرقرار داد،وبرای این هدایت وطریقت رهبرانی برگزیدتا ما،انسانها از آدم تا خاتم(ص) بتوانیم درمسیرحرکت انسانی والهی راه را از بیراهه دربیابیم"

"راه فردا که در پیش داریم راه نرفته ی ماست، آن را درست بپیماییم "

آخرین نظرات

ما چه حکومتی را بپذیریم که در رأس آن مثل آقای خامنه‌ای را پیدا کنیم؟! کی بهتر از ایشان که با تمام وجود مقابل دنیای زورگو و بی‌منطق ایستاده است و دنیا هم از ایشان حساب می‌برد ؛ ما باید او را کمک کنیم ، .... ایشان نعمت بزرگ خداست ؛ اگر قدر ایشان را ندانیم چوب می‌خوریم.

( به نقل از آیت ا... صافی گلپایگانی/ دام عزه)

  • سام دادرس

خیال می کنم فضیلت گریه بر سیدالشهدا بالاتر از نماز شب باشد ، زیرا نماز شب عمل قلبی صرف نیست بلکه شبه قلبی است ، ولی حـزن و اندوه و گریه عـمل قلبی است به حدی کـه گـریه و دَمعه(اشک)از علایم قبولی نماز وتر است. بکاء بر مصائب اهـل بیت(علیهم السّلام) و بـه خصوص حضرت سیدالشهدا(علیه السّلام) شایـد از آن قبـیل مستحباتی باشد کـه مستحبی افـضل از آن نیست.

( در محضر بهجت،ج.1،ص.216/آینه حقیقت،ص.63 )

  • سام دادرس

هیچ دعایی را کوچک نشمارید، شاید استجابت در همان دعا باشد. هر کس بعد از نماز، یک دعا پیش خدا محل دارد که حاجت بگیرد، آن وقت بلند می شود و می رود. تا نماز را خواندی بلند نشو و نرو ، تعقیبات بخوان، دعا بخوان. همانطور که بادبادک بدون دنباله بالا نمی رود، نماز هم بدون تعقیبات بالا نمی رود. بعد از نماز حتما تعقیبات بخوان. بنشین در خانه خدا و گدایی کن و حاجت بخواه. شاید همین امشب دعایت گرفت.انسان باید در گدایی از خدا سماجت کند. خود خدا می فرماید:شما بخوانید مرا، من مستجاب می کنم دعایتان را.

« آیت الله مجتهدی تهرانی رحمة الله علیه »

  • سام دادرس

آیت ا... قاضی طباطبایی (ره) می فرمودند : “ ... و اما سه مورد درباره حلم (که لازم است بدانی این است که اگر) کسی به تو بگوید : اگر یک کلمه بگویی، ده تا می شنوی ! بگو: اگر ده کلمه بگویی، یکی هم نمی شنوی ! و [اگر] کسی به تو ناسزا بگوید، به او بگو: اگر در آنچه می گویی، راست گو هستی، از خدا می خواهم که مرا ببخشد و اگر در آنچه می گویی، دروغ می گویی، پس از خدا می خواهم از تو درگذرد و اگر کسی به تو وعده فحش دادن داد، به او وعده خیرخواهی و مراعات [حال او را] بده.”

 [ صادق حسن زاده، اسوه عارفان، قم، انتشارات آل علی، چاپ پنجم، 1379، صص 129- ،128]

  • سام دادرس

ما هم باید به آن شیطنت هایی که نفس اماره (به) انسان می کند، توجه کنیم .آن ریزه کاریهایی که در انسان ایجاد می کند ، چه بسا یک نفر آدم زاهدِ متقی (که) در طول عمرش به زهد و تقوا (مشهور و) معروف بوده ، شیطان یک گوشه ای از دل او را ربوده باشد که همه اعمال و این زهد و تقوا، همه و همه فاسد بشوند، و... باید خودتان مراقبت خودتان را بکنید و وادار کنید کسانی از شما مراقبت کنند...و باید همیشه انسان مراقب خودش باشد . می خواهد نماز بخواند، مراقبت کند از نمازش ‍ که مبادا دست او (شیطان) در این کار باشد، دست نفس اماره در کار باشد.

[ امام خمینی- ره ، کتاب خورشید عرفان ]

  • سام دادرس

بیست وشش سال با مرتضی زندگی کردم توی این مدت نیم ساعت هم بدون وضو نبود همیشه تاکید می کرد که با وضو باشید استاد طی نامه ای به فرزندش نوشت: حتی امکان روزی یک حزب قران بخوان ثوابش هم هدیه کن به روح پیامبر اکرم (ص) چون موجب برکت عمر و موفقیت  می شود


خاطره ای از استاد شهید مرتضی مطهری   منبع : کتاب جلوه های معلمی استاد مطهری

  • سام دادرس

وقتی با قطار عازم جبهه بودم، در عالم رویا دو نفر را دیدم که یکی از آنان لباس فرم (سپاه) پوشیده بود و دیگری به من اشاره کرد و گفت: آن آقا، امام حسین (ع) است که با لباس سپاه ایستاده! از خواب بیدرا شدم. به عظمت این لباس پی بردم و با خود عهد کردم تا زمانی که بنده ای خالص نشده ام لباس سپاه را نپوشم. امیدوارم زمانی لباس سپاه را به تن کنم که بنده ای صالح و مجاهدیی خالص باشم…
پاسدار شهید «حسین میوه چی» از بچه های مخلص مخابرات لشکر علی بن ابی طالب (ع) بود. نظم و اخلاص از خصوصیت بارز او بود که بال در بال تا هنگام شهادت وی را همراهی کردند.با این که عضو رسمی سپاه بود او را با لباس فرم ندیدم حتی در آن روز که اخلاصش پر زد و او را به کوی شهادت رساند.



منبع: کتاب بایاران سپیده، تدوین و نگارش: محمد خامه یار، ص۱۰۰

  • سام دادرس

هنوز آفتاب کامل غروب نکرده بود.مثل همیشه پدر رو مجبور به بستن مغازه کرد. می گفت: کار کردن وقت نماز برکت نداره، بریم مسجد، بعد که برگشتیم خودم همه کارها رو می کنم. اینطوری پولی که در می آوردید دیگه شبهه نداره،آدم رو هم به یه جایی می رسونه...


خاطره ای از زندگی شهید عطاءالله اکبری    منبع: کتاب دریادلان 2

  • سام دادرس

ازساختمان عملیات اومدیم بیرون راننده منتظرما بود اماعباس بهش گفت :«ماپیاده میایم شما بقیه بچه هاروبرسون» دنبالش راه افتادم جلوتر که رفتیم صدای جمعیت عزادارشنیده می شد عباس گفت :«بریم طرف دسته عزادار» به خودم اومدم که دیدم عباس کنارم نیست ، پشت سرمن نشسته بود روی زمین داشت پوتین ها وجورابهاش رو درمی آورد ، بند پوتین هاش روبه هم گره زد و آویزونشون کرد به گردنش و شد حرّامام حسین.
رفت وسط جمعیت شروع کرد به نوحه خوندن ؛ جمعیت هم سینه زنان راه افتاد به طرف مسجد پایگاه ، تا اون روزفرمانده پایگاهی رواین طور ندیده بودم عزاداری کنه، پای برهنه بین سربازان وپرسنل، بدون اینکه کسی بشناسدش....

[ خاطره ای از امیر خلبان شهید عباس بابای به نقل از سرهنگ خلبان فضل الله نیا ، کتاب علمدار آسمان نوشته محمد علی صمدی،ص49]

  • سام دادرس

شمشیری که بر گلوی تو آمد
هر چیز و همه چیز را
به دو پاره کرد:
? هر چه در سوی تو ،حسینی شد
و دیگر سو , یزیدی.?

اینک ماییم و سنگ ها
ماییم و آب ها
درختان ، کوهساران، جویباران ، بیشه زاران
که ? برخی یزیدی
و گرنه حسینی اند ...?

خونی که از گلوی تو تراوید
همه چیز و هرچیز را در کائنات به دوپاره کرد!
در رنگ!

? اینک هر چیز ، یا سرخ است
یا حسینی نیست!?

  • سام دادرس