آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

"بنام آنکه هستی را آفرید وهدایت را راه گشای بشرقرار داد،وبرای این هدایت وطریقت رهبرانی برگزیدتا ما،انسانها از آدم تا خاتم(ص) بتوانیم درمسیرحرکت انسانی والهی راه را از بیراهه دربیابیم"

"راه فردا که در پیش داریم راه نرفته ی ماست، آن را درست بپیماییم "

آخرین نظرات

۵۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موعظه خوبان» ثبت شده است

به سند صحیح از حضرت صادق علیه السلام روایتست که هر مؤمن که از براى خدا سجده کند براى شکر نعمتى در غیر نماز حق تعالى براى او ده حسنه بنویسد و ده سیّئه محو کند و ده درجه در بهشت بلند گرداند... و امّا دعاهاى این سجده بسیار است و آسانتر آنها این چند امر است : اوّل به سند معتبر از حضرت امام رضا علیه السلام منقولست که اگر خواهى صد مرتبه شُکْراً شُکْراً بگو و اگر خواهى صد مرتبه عَفْواً عَفْواً و در عیون اخبارالرضا از رجاء بن ابى الضّحاک روایت کرده است که حضرت امام رضا علیه السلام در راه خراسان هرگاه از تعقیب نماز ظهر فارغ مى شد به سجده شکر مى رفت و صد مرتبه مى گفت شُکْراً لِلّهِ و چون از تعقیب عصر فارغ مى شد صد مرتبه در سجده مى گفت حَمْداً لِلّهِ .

( منبع مفاتیح الجنان ، در فضیلت سجده شکر)

  • سام دادرس

ما چه حکومتی را بپذیریم که در رأس آن مثل آقای خامنه‌ای را پیدا کنیم؟! کی بهتر از ایشان که با تمام وجود مقابل دنیای زورگو و بی‌منطق ایستاده است و دنیا هم از ایشان حساب می‌برد ؛ ما باید او را کمک کنیم ، .... ایشان نعمت بزرگ خداست ؛ اگر قدر ایشان را ندانیم چوب می‌خوریم.

( به نقل از آیت ا... صافی گلپایگانی/ دام عزه)

  • سام دادرس

خیال می کنم فضیلت گریه بر سیدالشهدا بالاتر از نماز شب باشد ، زیرا نماز شب عمل قلبی صرف نیست بلکه شبه قلبی است ، ولی حـزن و اندوه و گریه عـمل قلبی است به حدی کـه گـریه و دَمعه(اشک)از علایم قبولی نماز وتر است. بکاء بر مصائب اهـل بیت(علیهم السّلام) و بـه خصوص حضرت سیدالشهدا(علیه السّلام) شایـد از آن قبـیل مستحباتی باشد کـه مستحبی افـضل از آن نیست.

( در محضر بهجت،ج.1،ص.216/آینه حقیقت،ص.63 )

  • سام دادرس

هیچ دعایی را کوچک نشمارید، شاید استجابت در همان دعا باشد. هر کس بعد از نماز، یک دعا پیش خدا محل دارد که حاجت بگیرد، آن وقت بلند می شود و می رود. تا نماز را خواندی بلند نشو و نرو ، تعقیبات بخوان، دعا بخوان. همانطور که بادبادک بدون دنباله بالا نمی رود، نماز هم بدون تعقیبات بالا نمی رود. بعد از نماز حتما تعقیبات بخوان. بنشین در خانه خدا و گدایی کن و حاجت بخواه. شاید همین امشب دعایت گرفت.انسان باید در گدایی از خدا سماجت کند. خود خدا می فرماید:شما بخوانید مرا، من مستجاب می کنم دعایتان را.

« آیت الله مجتهدی تهرانی رحمة الله علیه »

  • سام دادرس

آیت ا... قاضی طباطبایی (ره) می فرمودند : “ ... و اما سه مورد درباره حلم (که لازم است بدانی این است که اگر) کسی به تو بگوید : اگر یک کلمه بگویی، ده تا می شنوی ! بگو: اگر ده کلمه بگویی، یکی هم نمی شنوی ! و [اگر] کسی به تو ناسزا بگوید، به او بگو: اگر در آنچه می گویی، راست گو هستی، از خدا می خواهم که مرا ببخشد و اگر در آنچه می گویی، دروغ می گویی، پس از خدا می خواهم از تو درگذرد و اگر کسی به تو وعده فحش دادن داد، به او وعده خیرخواهی و مراعات [حال او را] بده.”

 [ صادق حسن زاده، اسوه عارفان، قم، انتشارات آل علی، چاپ پنجم، 1379، صص 129- ،128]

  • سام دادرس

ما هم باید به آن شیطنت هایی که نفس اماره (به) انسان می کند، توجه کنیم .آن ریزه کاریهایی که در انسان ایجاد می کند ، چه بسا یک نفر آدم زاهدِ متقی (که) در طول عمرش به زهد و تقوا (مشهور و) معروف بوده ، شیطان یک گوشه ای از دل او را ربوده باشد که همه اعمال و این زهد و تقوا، همه و همه فاسد بشوند، و... باید خودتان مراقبت خودتان را بکنید و وادار کنید کسانی از شما مراقبت کنند...و باید همیشه انسان مراقب خودش باشد . می خواهد نماز بخواند، مراقبت کند از نمازش ‍ که مبادا دست او (شیطان) در این کار باشد، دست نفس اماره در کار باشد.

[ امام خمینی- ره ، کتاب خورشید عرفان ]

  • سام دادرس

بدان که اوّل شرط از برای مجاهد که می تواند منشأ غلبه بر شیطان و جنودش شود، حفظ پرنده خیال است؛ چون که این خیال، مرغی است بس پرواز کن که در هر آنی به شاخی خود را می آویزد، و این، موجب بسی از بدبختی هاست. و خیال، یکی از دستاویزهای شیطان است که انسان را به واسطة آن، بیچاره کرده به شقاوت دعوت می کند. انسان مجاهد که در صدد اصلاح خود برآمده و می خواهد باطن را صفایی دهد و از جنود ابلیس آن را خالی کند، باید زمام خیال را در دست گیرد و نگذارد هر جا می خواهد پرواز کند، و مانع شود از این که خیال های فاسد باطل برای او پیش آید؛ از قبیل خیال معاصی و شیطنت. همیشه خیال خود را متوجه امور شریفه کند. (مرحوم آیت الله کشمیری برای نفی خواطر و درمان حدیث نفس ذکر” لا اله الا الله “را سفارش می کرد.)

 [ اربعین حدیث، حضرت امام خمینی، ص 17 ]

  • سام دادرس

علامه طباطبایی(ره) می فرمود : ما بزرگترین و مهم ترین کاری که در عالم داریم و هیچ کاری از اطوار و شؤون زندگی ما مهم تر از آن نیست، (آن است) که خودمان را درست بسازیم. کاری مهم تر از خود سازی نداریم. ما، ابد در پیش داریم. هستیم که هستیم: « وَ إنَّمَا تَنْتَقِلُونَ مِنْ دَارٍ إلَی‌ دَارٍ » (شما برای‌ معدوم‌ شدن‌ و نابود گشتن‌ آفریده‌ نشده‌اید بلکه‌ برای‌ بقاء و ابدیّت‌ بوجود آمدید؛ و اینست‌ و جز این‌ نیست‌ که‌ بواسطۀ مردن‌ از خانه‌ای‌ به‌ خانۀ دگری‌ کوچ‌ می‌کنید.)

[رمز موفقیت علامه طباطبایی، ص 144]

  • سام دادرس

به خاطر دارم که در معیت جناب شیخ جعفر مجتهدی –ره ، ناهار را میهمان یکی از دوستان بودیم. صاحب خانه بر خلاف قولی که داده بود سفره نسبتاً رنگینی را تدارک دیده و سرگرم کشیدن غذا بود. جناب مجتهدی که در کنار سفره نشسته بودند غذا صرف نمی‌کردند ولی چشم از سفره هم بر نمی‌داشتند! اصرار صاحب خانه به ایشان برای صرف غذا سودی نداشت و می‌فرمودند: شما راحت باشید! من چندان میلی به غذا ندارم. دوستان می‌دانستند که باید به ایشان اصرار نکنند و راحت شان بگذارند، شاید صاحب خانه تصور می‌کرد که جناب مجتهدی نوع غذا را نپسندیده‌اند واز آن خوش‌شان نمی‌آید! به هر حال سفره بر چیده شد و تمامی دوستان به دنبال یافتن پاسخی برای این سئوال بودند که: چرا ایشان گرسنه از سر سفره برخاستند و حتی لقمه‌ای از غذا تناول نکردند؟! فردای آن روز به خدمت شان شرفیاب شدم. تنی چند از دوستان نیز حضور داشتند. مرحوم مصطفوی از ایشان پرسید: دیروز ظهر، چرا غذا میل نفرمودید؟! گفتند: آقاجان! من در آن سفره غیر از خون نمی‌دیدم! این غذا از پول نزول تهیه شده بود و خوردن نداشت! ( بعداً معلوم شد که صاحب خانه برای تهیه غذا از یک شخص بازاری پول قرض گرفته بود که آن شخص ربا خوار بوده است.)

[ منبع : کتاب لاله ای از ملکوت به نقل از استاد محمد علی مجاهدی ]

  • سام دادرس

روزی حضرت کاظم علیه السلام از در خانه (بشر حافی ) در بغداد می گذشت که صدای ساز و آواز و رقص را از آن خانه شنید . ناگاه کنیزی از آن خانه بیرون آمد و در دستش خاکروبه بود و بر کنار در خانه ریخت . امام فرمود : ای کنیز صاحب این خانه آزاد است یا بنده ؟ عرض کرد : آزاد است . فرمود : راست گفتی اگر بنده بود از مولای خود می ترسید . کنیز چون برگشت (بشر حافی ) بر سر سفره شراب بود و پرسید : چرا دیر آمدی ؟ کنیز جریان ملاقات را با امام نقل کرد . بشر حافی با پای برهنه بیرون دوید و خدمت آن حضرت رسید و عذر خواست و اظهار شرمندگی نمود و از کار خود توبه کرد .و ازآن روز به بعد بشر پا برهنه می گشت ، مردم می پرسیدند توچرا این گونه می گردی ؟ وبشر جواب داد: آخر من موقع دیدار یارم پا برهنه بودم این گونه می گردم تا همیشه به یاد آن روز باشم. جامع السعادات ، 2/235

[ منبع : جامع السعادات ، 2/235]

  • سام دادرس