آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

"بنام آنکه هستی را آفرید وهدایت را راه گشای بشرقرار داد،وبرای این هدایت وطریقت رهبرانی برگزیدتا ما،انسانها از آدم تا خاتم(ص) بتوانیم درمسیرحرکت انسانی والهی راه را از بیراهه دربیابیم"

"راه فردا که در پیش داریم راه نرفته ی ماست، آن را درست بپیماییم "

آخرین نظرات

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است

گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم                    * تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم
کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای                   * من همه خون خدا می جوشد از بام و درم
کعبه گفتا مرد و زن بر گرد من آرد طواف                * من مَطاف مسلمین از کِهتر و از مِهترم
کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من                  * میزبان انبیا از اوّلین تا آخرم
کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند                     * تو کجا و من کجا تو دیگری من دیگرم

  • سام دادرس

هرچه گشتم به خدا صحبت مهمانی نیست

به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسید
آن چه مانده ست مرا غیره پشیمانی نیست

کارم این است که تا صبح فقط در بزنم
غربتی سخت تر از بی سر و سامانی نیست
 

  • سام دادرس

شعری که آیت الله بهجت دراواخر عمرشان  زمزمه میکردند....

با کدام آبرویی روز شمارش باشیم؟

عصرها منتظر صبح بهارش باشیم؟

سال ها منتظر سیصد و اندی مرد است

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد

مرکبی نیست که راهی دیارش باشیم

سال ها در پی کار دل ما  افتاده

یادمان رفت کمی در پی کارش باشیم

ما چرا؟ خوبترین ها به فدای قدمش

حیف او نیست که ما میثم دارش باشیم؟

اگر آمد خبر رفتن ما را بدهید

به گمانم که بنا نیست کنارش باشیم...

اللهم  عجل لولیک الفرج

سلامتی حضرت بقیةالله و تعجیل در امر فرج آن حضرت صلوات

  • سام دادرس

خواب بودم، خواب دیدم مرده ام/
بی نهایت خسته و افسرده ام/
تا میان گور رفتم دل گرفت/
قبر کن سنگ لحد را گل گرفت/
روی من خروارها از خاک بود/
وای، قبر من چه وحشتناک بود!
بالش زیر سرم از سنگ بود/
غرق ظلمت، سوت و کور تنگ بود/
هر که آمد پیش، حرفی راند و رفت/
سوره ی حمدی برایم خواند و رفت/
خسته بودم هیچ کس یارم نشد/
زان میان یک تن خریدارم نشد/

  • سام دادرس

قسم به فیض شهادت قسم به سرخی خون
به خیبر و نی و هور و جزیره ی مجنون
قسم به روح خمینی قسم به سید علی
به امر رهبر و فرموده های شخص ولی
قسم به عارف جبهه به مصطفی چمران
به گریه در دل سنگر ، تلاوت قرآن
قسم به ترکش و قطع نخاع و جانبازی
قنوت و دست جدای حسین خرازی
قسم به جوخه ی اعدام و سینه ی نواب
به عالمان شهیدِ فتاده در محراب
به انتهای افق ، سرگذشت حاج احمد
خوراک کوسه شدن در تلاطم اروند

  • سام دادرس

نسل ما نسل ظهور است اگر ما خواهیم
این زمان فصل حضور است اگر ما خواهیم

گر که آماده شود لشگر حق او آید
زین گذر وقت عبور است اگر ما خواهیم

وصل و دیدار خوش حضرت مولا تو بدان
نه چنان مبهم و دور است اگر ما خواهیم

  • سام دادرس