کسانی که پشت ماشین بیت المال مینشینند
قابل توجه کاربران محترم:
برنامه درسهایی از قرآن، پس از ضبط پیاده می شود و به جهت حفظ امانت، متن کامل آن در سایت قرار می گیرد، اما همواره بخش هایی از برنامه به جهت محدودیت زمان و رعایت حال مخاطبان، از تلویزیون پخش نمی گردد، آنچه به عنوان برنامه ی درسهایی از قرآن قابل استناد است، آن چیزی است که از تلویزیون پخش می گردد و در فایل صوتی برنامه قابل دسترسی می باشد.
بسم اللّه الّرحمن الّرحیم
«الحمد للّه رب العالمین و صلی اللّه علی سیّدنا و نبیّنا محمّد و علی اهل بیته و لعنة اللّه علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین»
بحث این هفتهی ما در رابطهی با بیت المال است. بحثی که همه ما با آن سر و کار داریم و بحث خیلی مهم و در عین حال مشکلی هم میباشد.
مطالبی را دربارهی حفظ بیت المال از قرآن و حدیث و نهج البلاغه برایتان میخوانم.
خداوند در قرآن میفرماید: «وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»(مومنون/8) این آیه از آیات اولیه سورهی مؤمنون است. قرآن برای مؤمنین صفاتی را عرض میکند.
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»(مومنون/1) «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها»(شمس/9) «من زکی هو المؤمن و المؤمن من زکی » مؤمنان رستگارند و دارای صفاتی میباشند که یکی از صفات این است که امانات و پیمانها را مراعات میکنند «الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»(مومنون/2) یعنی مؤمنین کسانی هستند که در نماز خاشع هستند و حال دارند و از کار لغو و یاوه گویی دوری میکنند و حق النّاس و زکات ومالیات را میپردازند و نسبت به مسائل شهوانی خود را حفظ میکنند و شهوت خود را با ازدواج کنترل میکنند وامانات و عهد خود را مراعات میکنند. بیت المال امانت است ولی اکثرا در حفظ آن کوشا نیستند. کسانی که پشت ماشین بیت المال مینشینند، نسبت به زمانی که پشت ماشین خودشان مینشینند، کمتر مراعات میکنند.
چقدر آدم داریم که ماشین شخصی خود را میخواباند و از ماشین بیت المال استفاده میکند. یا این که در انتخاب جاده، ماشین خود را در جاده ناهموار نمیبرد و با ماشین بیت المال چنین مراعاتی را نمیکند.
همهی اموال دولتی از اتوبوس شرکت واحد گرفته تا آب، برق، خودکار، میز، نیمکت و کتاب جزء بیت المال محسوب میشوند و نباید در استفاده از آنها کوتاهی کرد.
حضرت علی(ع) در خطبه سوم نهج البلاغه میفرماید: «یَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِیع»(نهجالبلاغه، خطبه 3) یعنی بعضی از افراد مثل شتری که به علف تازهی بهاری رسیده است، مال خدا و بیت المال را میخورند. اصولاً عدهای که به مال مفت میرسند به فکر استفادهی از آن میافتند. مثلاً فردی سیگاری نیست اما به جلسهای میرود که سیگار مجانی روی میز گذاشتهاند. فوری میکشد و اگر از او پرسیده شود مگر سیگاری هستی؟ میگوید: حالا چون بود، کشیدم. به حضرت امیر گفتند: که به بعضی افراد پول بده تا ساکت شوند و دور شما را بگیرند و حکومت شما قوی شود. حضرت فرمود: «أَ تَأْمُرُونِّی أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ لَوْ کَانَ الْمَالُ لِی لَسَوَّیْتُ بَیْنَهُمْ فَکَیْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ تَبْذِیرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ یَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِی الدُّنْیَا وَ یَضَعُهُ فِی الْآخِرَةِ وَ یُکْرِمُهُ فِی النَّاسِ وَ یُهِینُهُ عِنْدَ اللَّهِ»(نهجالبلاغه، خطبه 126) یعنی شما میگویید باج بدهم و با پای شرک به سراغ توحید بروم وپایههای حکومت اسلامی را با رشوه قوی کنم و سبیل این و آن را چرب کنم و فرمود: «لَوْ کَانَ الْمَالُ لِی لَسَوَّیْتُ بَیْنَهُمْ فَکَیْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّهِ» یعنی حتی اگر اموال برای خودم هم بود، آن را به طور مساوی تقسیم میکردم و حال آن که اموال برای خداوند است، من هرگز پایهی توحید را با رشوه محکم نمیکنم. «أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ تَبْذِیرٌ وَ إِسْرَافٌ» حضرت در ادامه فرمود: آگاه باشید که بخشیدن مال در غیر حق و باطل هم تبذیر و هم اسراف است و اسراف ازگناهان کبیره است. «إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ»(اسراء/27) یعنی کسی که ول خرجی میکند، برادر شیاطین و آمریکاست. همچنین حضرت در خطبه میفرماید: «وَ هُوَ یَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِی الدُّنْیَا وَ یَضَعُهُ فِی الْآخِرَةِ وَ یُکْرِمُهُ فِی النَّاسِ وَ یُهِینُهُ عِنْدَ اللَّهِ» یعنی کسی که بخواهد با پول، مردم را از خود راضی کند ممکن است که تعدادی را در دنیا از خودش راضی کند، امّا در آخرت باید جواب دهد و نزد خدا پایین میآید. فردی نزد امیرالمؤمنین آمد و از حضرت خواست که پولی از بیت المال به او بدهد. حضرت به او فرمود: «إِنَّ هَذَا الْمَالَ لَیْسَ لِی وَ لَا لَکَ وَ إِنَّمَا هُوَ فَیْءٌ لِلْمُسْلِمِینَ وَ جَلْبُ أَسْیَافِهِمْ فَإِنْ شَرِکْتَهُمْ فِی حَرْبِهِمْ کَانَ لَکَ مِثْلُ حَظِّهِمْ وَ إِلَّا فَجَنَاةُ أَیْدِیهِمْ لَا تَکُونُ لِغَیْرِ أَفْوَاهِهِمْ»(نهجالبلاغه، خطبه 232) یعنی بیت المال نه برای من و نه برای تو است. بیت المال مربوط به همهی مسلمین است. اگر به جبهه رفته باشی در آن شریک هستی و الا حق استفاده از آن را نداری. در یکی از جنگها تیری به یکی از اصحاب پیامبر اصابت کرد و او را از پای درآورد. مردم جنازه را آوردند و گفتند که شهید شده است. پیامبر فرمود: نگویید شهید شده است. چرا که عبایی که روی دوش اوست از بیت المال است و به خاطر همین من بر این شخص نماز نمیخوانم. این حدیث حرفهای مهمی داشت. چرا که شخصی جانش را میدهد ولی به خاطر تصرف در بیت المال، نه به اوشهید میگویند و نه پیامبر بر او نماز میخواند. کارهای خداوند خیلی دقیق است.
یکی از یاران پیامبر به قدری آبرو داشت و محبوب پیامبر بود که بعد از مرگش، خود پیامبر جنازهاش را بر دوش گرفت و دفن کرد. مادر او گفت: خوشا به حالت و مرگ بر تو گوارا باد که پیامبر تو را تشییع کرد. پیامبر فرمود: اینطور نگو. چرا که این فرد در خانه اخلاق خوبی نداشته و به خاطر همین در شب اول قبر دچار عذاب میشود و فشار قبر خواهد داشت. خداوند خیلی دقیق و ظریف به حسابها رسیدگی میکند.
وزیری خدمت امام کاظم(ع) آمد ولی حضرت اجازهی ورود به او نداد. چرا که آن وزیر روزی به چوپانی اجازهی ورود نداده بود. آن فراد پیش پیامبر رفته و گفت: حضرت علی(ع) همه چیزش خوب است ولی گاهی اوقات خشک وخشن برخورد میکند. پیامبر فرمود: «إِنَّهُ لَخَشِنٌ فِی ذَاتِ اللَّهِ»(المناقب، ج2، ص110) یعنی حضرت علی به خاطر خدا خشن است و انسان باید در بیت المال خشک باشد. اگر میخواهی ببخشی از مال خودت ببخش. گاهی شخصی میخواهد یک شماره تلفن یادداشت کند. یک کاغذ بزرگ را مصرف میکند در حالی که در یک کاغذ کوچک هم میتوانست این کار را انجام دهد. نامههای اداری و حقوقی تقریباً نیم متر در نیم متر هستند، و این اسراف است. اگر کسی بیش از افراد خانوادهاش سهمیه کوپن بگیرد اشکال دارد. در حالی که با یک لیوان آب هم میشود وضو گرفت، بعضی افراد شیر آب را باز میکنند و مقدار زیادی آب مصرف میکنند تا وضو بگیرند. فردی از رودی آب برداشت و خورد و اضافی آن را روی زمین ریخت. حضرت امیرالمؤمنین فرمود: این کار اسراف است و باید اضافی را دوباره به رودخانه بریزی. عدهای به جنگل میروند و چای میخورند و آب جوش اضافی را پای بوتهها میریزند و آنها را خشک میکنند. اصولاً برای تفریح نباید هیزم روشن کرد. اگر بخاری روشن است و هوای اتاق گرم شد، باید آن را کم یا خاموش کرد که اسراف نشود. در تعداد زیادی از ادارات در روز پرده را میکشند و چراغ روشن میکنند و این اسراف است. اگر بر خلاف مقررات دولت، اجناس دولتی را با قیمت گرانتر در بازار آزاد بفروشد، اشکال دارد. گاهی افرادی برای این که دائم الوضو باشند، چندین لیتر آب مصرف میکنند و برای یک عمل مستحبی، مرتکب اسرافی که حرام است میشوند. اگر شما در بین نماز باشید و فردی که از شما طلب کار است بیاید و بگوید: طلبم را میخواهم و راضی نیستم که در پرداخت آن تأخیر کنی، شما باید نماز را رها کنید و طلب او را بپردازید. در حدیث داریم که اگر حق مردم را ندهید هر شب که میگذرد گناه دزدها را برایتان مینویسند. «عشار» به یاقیانی گفته میشد که یک دهم اموال مردم را میگرفتند تا آنها را رها کند و اگر کسی مال مردم را به آنها ندهد، گناه عشار را برایش مینویسند. البته اگر پول داشته باشد و ندهد. حضرت علی(ع) دید که دخترش گردن بندی به گردنش بسته است که از اموال بیت المال میباشد. حضرت پرسیدند که گردن بند را از کجا آورده است و جواب شنیدند که از ابن رافع، خزینه دار دریافت کرده است. حضرت سراغ ابن رافع رفت و دلیل کارش را جویا شد. ابن رافع جواب داد: 1- دختر علی بود 2- شب عید قربان بود 3 - تنها سه شب گردن بند پیش او میماند 4 - عاریهای و امانت بود و خودم ضامن میشوم. ولی حضرت علی(ع) هیچ یک از دلایل ابن رافع را نپذیرفت. امیرالمؤمنین در خطبهی نهج البلاغه میفرماید: «وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِکَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ»(نهجالبلاغه، خطبه 15) یعنی به خدا قسم اگر با بیت المال ازدواج کرده باشید و آن پولها را مهریهی زنانتان کرده باشید، من آن پولها را برمی گردانم و اگر خرید و فروش هم شده باشد، معاملهها را به هم میزنم.
اگر دستمال کاغذی را آرام بکشید، یکی بیرون میآید. چرا باید به سرعت آن را کشید تا چند دستمال حرام شود. آب میوه فروش نباید آبی که میوهها را با آن شسته است و گل آلود شده است را در جوی بریزد. بقال نباید، آب پنیر را زیر درخت بریزد. چرا که از بین بردن درخت باعث ضایع شدن حق عموم مردم میشود و نوعی دزدی به حساب میآید. با این تفاوت که دزد حق یک نفر را ضایع میکند و این شخص حق عموم مردم را از بین میبرد. اشخاصی از حضرت علی(ع) خواستند که مقداری از پول بیت المال را به آنها بدهد. حضرت فرمود: آیا حاضر هستید که شب به دزدی بروید و علاوه بر سهم خود سهم مرا نیز به دست آورید؟ آنها تعجب کردند و اعتراض کردند. حضرت فرمود: استفاده از بیت المال دزدی از همهی مردم است. دزدی که شاخ و دم ندارد. بعضیها روی دیوار با زغال وکلید و میخ و. . . یادگاری مینویسند. البته معنای یادگاری این است که این مسجد و بیت المال سالم بود. ای مردم بدانید که من آن را خراب و زشت کردم و به بیت المال خیانت کردم.
مساجد و مدرسهها و کاروان سراها آثار تاریخی میباشند. کاخها هم از آثار طاغوتی هستند. پارکهای ما باید تمیز و زیبا باشد و نباید در آنها آشغال و پوست تخمه ریخته شود. آب داخل جویها باید مثل اشک چشم تمیز باشد. اگر ما مسلمان واقعی بودیم باید این گونه تمیز و منظم بودیم. البته روحیهها و قلبها و ایمانها خوب است ولی کارها تماماً درست نیست. بعضیها با بودن فرش، با لباس بیت المال روی خاک نماز میخوانند و به لباس آسیب میرسانند به بهانهی این که خاکی هستند. اگر واقعاً میخواهید خاکی باشید اشکالی ندارد. ولی اول لباس بیت المال را درآورید و بعداً درخاکها بغلتید. پس اگر با لباس دولت بودید برای نماز خواندن یا از فرش یا حتی از یک تکه مقوا استفاده کنید.
گاهی پارچههایی را که برای خیر مقدم مینویسند، به جز نام میهمان یا سخنران همهی کلماتش تکراری است. بایدجای نامها را خالی گذاشت و با عوض شدن آنها نامهای اشخاص را روی پارچه چسباند و به جای بیست متر، نیم متر پارچه مصرف کرد. شاید بگویید: آقای قرائتی خیلی سخت میگیری. امیرالمومنین به زیر دستانش میفرمود: که نوک قلم را تیز کنند و سطرها را تنگتر کنید تا بیت المال زیاد مصرف نشود و خدا میداند که ما با بیت المال چه میکنیم. صندلیها و شیشههای اتوبوسهای شرکت واحد را دیدهاید؟
حضرت امیرالمؤمنین به «اشعث بن قیس» که استاندار آذربایجان بود. فرمودند: «وَ إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَةٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَةٌ وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَکَ لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّةٍ وَ لَا تُخَاطِرَ إِلَّا بِوَثِیقَةٍ وَ فِی یَدَیْکَ مَالٌ مِنْ مَالِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ حَتَّى تُسَلِّمَهُ إِلَیَّ وَ لَعَلِّی أَلَّا أَکُونَ شَرَّ وُلَاتِکَ لَکَ»(نهجالبلاغه، نامه 5) یعنی این پست و حکومت تو طعمه نیست. بلکه امانتی بر گردنت میباشد و باید آرام آن را برانی.
«وَ أَنْتَ مُسْتَرْعًى لِمَنْ فَوْقَکَ لَیْسَ لَکَ أَنْ تَفْتَاتَ فِی رَعِیَّةٍ» تو نگهبانی بیش نیستی و حق نداری به رأی خود عمل کنی. نباید خودکار بانک صادرات را به بانک ملی برد. نباید مهر این مسجد را به مسجد دیگری برد. چرا که این کار نماز را باطل میکند. نمیتوان قهوه خانهای حرف زد. فردی زیلوهای مسجد را در هیئت حضرت ابوالفضل برد و در روز عاشورا روی آن عزاداری میکردند و غذا میدادند. آیت اللّه محله به رئیس هیئت گفت: که این کار درست نیست ولی جواب شنید که برو بابا! حضرت ابوالفضل دستهای خود را برای خدا داد. آن وقت خدا نمیخواهد زیلوهایش را برای حضرت ابوالفضل بدهد؟ غافل از این که حضرت ابوالفضل دست هایش را داد که ما خلاف شرع نکنیم. حضرت علی در یکی از نامه هایش میفرماید: «وَ أَنْتَ مِنْ خُزَّانِهِ» یعنی تو فقط خزانه دار میباشی مواظب باش که خیانت نکنی. ان شاءاللّه خداوند رزمندگان ما را به زودی پیروز کند. چرا که الان مسئلهی اصلی جنگ است ولی بعد از جنگ که ان شاءاللّه به زودی حل میشود، مسئلهی اقتصاد اصلی ترین مسئله کشور میباشد.
کشاورزان باید به بیت المال توجه داشته باشند. چرا که یک گندم یک فشنگ است. اگر ما به دولت کمکی نمیکنیم، نباید به آن ضرر بزنیم.
اگر یخبندان است و به چرخ ماشینتان زنجیر بستهاید، باید بعد از یخبندان فوری زنجیر را باز کنید. چرا که زنجیر چرخ باعث استهلاک آسفالت میشود.
در کشور ما سالی شش هزار نفر دچار حادثه رانندگی میشوند و راهی بیمارستان میشوند و نیاز به دارو پیدا میکنند که بعضی از این داروها را باید از خارج وارد کرد. پس سهل انگاری در رانندگی باعث وابستگی به خارج و آمریکا میشود.
اگر کسی با دندانش یک بادام بشکند و به خاطر آن کار دندانش آسیب ببیند، به موادی نیاز پیدا کند که باید از خارج وارد کنیم و این سهل انگاری باعث وابستگی به بیگانگان میشود. خلاصه کسانی که مرگ بر آمریکا میگویند، در کارهایشان توجه به خروج ارز از کشور داشته باشند. در بعضی از شهرها از مازاد پارچهها، لحاف چهل تکه درست میکردند. چه مانعی دارد که در زندگی این گونه صرفه جویی بکنیم. غالباً مصرف ما زیاد و کاذب است. اسراف، تبذیر و غیر ضروری است.
در پادگانها خیلی اوقات غذای زیادی پخته میشود و در خیلی از نهادها ولخرجی میشود. باید توجه داشته باشیم که مردم ندارند و در صفها ایستادهاند و ما در جنگ و محاصرهی اقتصادی هستیم.
نگویید: چرا از جنگ که مسئلهی اصلی است، حرف نمیزنید؟ چرا که در جبههها جنگ را رزمندگان حل میکنند و ما که در این جا هستیم باید کم مصرف کنیم، حتی اگر این کار با خاموش کردن یک چراغ باشد. گاهی هشت ساعت سماور میجوشد. چرا تا سماور جوش میاید آن را از برق نمیکشید؟ البته اگر سماورها اتوماتیک باشد، خودش خاموش میشود. خلاصه اگر بتوانیم ده دقیقه در مصرف صرفه جویی کنیم، باید این کار را بکنیم.
پیامبر یک میهمانی داشت. وقتی میهمانان رفتند. غذاهای باقی مانده را در ظرفی جمع کرد و آن غذاها را با خانواده اشان میل کردند و فرمودند: دور ریختن غذا اسراف است. در حدیث داریم که باقی ماندهی غذای مؤمن شفاست. البته مؤمن باید واقعاً مؤمن باشد و باید به بیماری واگیردار نیز توجه داشت. نباید برای کار شخضی بدون اجازهی مسئولین از ماشین دولتی استفاده کرد. نباید گفت: که من پول آب و برق را میدهم. چون وقتی یک نفر زیاد مصرف میکند، ضامن قطع شدن آب و برق دیگران میباشد. آیا میشود کسی چشم خودش را کور کند و بگوید: مال خودم هست؟ این کار گناه است. پس هرکسی نمیتواند مال خود را هر طور که دلش میخواهد مصرف کند.
آیا میشود فردی کشاورز نباشد و به اسم کشاورز تراکتور بگیرد و در بازار آزاد بفروشد؟
امام صادق(ع) فرمودند: «إِنَّ مِنْ بَقَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ بَقَاءِ الْإِسْلَامِ أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ عِنْدَ مَنْ یَعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ یَصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ فَإِنَّ مِنْ فَنَاءِ الْإِسْلَامِ وَ فَنَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ فِی أَیْدِی مَنْ لَا یَعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ لَا یَصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ»(کافى، ج4، ص25) یعنی اگر میخواهید دین باقی بماند، بیت المال را به دست عادل بسپارید که حق بوده و طرف دار حق میباشد. قصهای که در آن حضرت علی در برابرتقاضای کمک از بیت المال آهن داغ کردند را شنیدهاید. روزی عدهای پیش حضرت علی آمدند و از حضرت خواستند که چیزی از بیت المال به آنها بدهد که بیشتر از سهمشان بود. حضرت به آنها فرمود که جمعه بیایند. حضرت در روز جمعه آنها را به نماز جمعه برد و فرمود: تو بیشتر از سهم خود میخواهی. یعنی میخواهی از سهم این همه آدم بدزدم و به تو بدهم. حضرت امیر فرمودند: «دَخَلْتُ بِلَادَکُمْ بِأَشْمَالِی هَذِهِ وَ رِحْلَتِی وَ رَاحِلَتِیها هِیَ فَإِنْ أَنَا خَرَجْتُ مِنْ بِلَادِکُمْ بِغَیْرِ مَا دَخَلْتُ فَإِنَّنِی مِنَ الْخَائِنِینَ»(المناقب، ج2، ص98) یعنی با این لباسی که بر دوش دارم و این مرکبی که بر آن سوار هستم، داخل شهر شما شدم وفرماندهی شما شدم. پس اگر من از شهرتان خارج شدم و به غیر از چیزهایی که با آن وارد شدم، چیز دیگری داشتم، همانا من از خیانت کاران هستم. یعنی اگر وضع زندگی من در هنگام ریاست با روزی که وارد شدم فرق کند، مثلا با ژیان آمدم با پیکان بروم. با زیلو آمدم با قالی بروم. از وضع من معلوم میشود که آنها را از جایی دزدیدهام و یا خیانتی کردهام.
به همین دلیل است که در قانون اساسی آمده است که وکلا و وزرا در ابتدای کار باید صورت اموال خود را به دولت بدهند و در هنگام اتمام مسئولیت یا استعفا نیز صورت اموال خود را بدهند تا بررسی شود که خیانتی صورت نگرفته است.
البته اموالی که دولتی است و به صورت امانت در دست مسئول است اشکالی ندارد. در اموال شخصی نیز اگر کمی ترقی به وجود بیاید، اشکالی ندارد. چرا که اگر این فرد آجیل فروشی هم میکرد، مقداری سود به دست میآورد. یا اینکه گاهی فرد به مکهای یا کربلایی برود یا این که فرشی و یخچالی بخرد. خلاصه اگر زندگی تغییر طبیعی کند، اشکال ندارد.
نگویید: فلان کس موقعی که مسئول شد، یخچالش هفت فوت داشت و حالا یخچال نه فوت خریده است. چرا که یک کاسب نیز قادر است، چنین ترقی کند. اما گاهی یخچالش هفت فوت بوده و حالا چند فوت شده است. باید تغییر به گونهای باشد که فوت هایش به هم بخورد. پس اگر ترقی به نحوی باشد که اگر رئیس نبود، امکان چنین پیشرفتی را نداشت، حتماًخیانتی در کار بوده است.
حضرت امام صادق(ع) میفرماید: «فَإِنَّ مِنْ فَنَاءِ الْإِسْلَامِ وَ فَنَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَنْ تَصِیرَ الْأَمْوَالُ فِی أَیْدِی مَنْ لَا یَعْرِفُ فِیهَا الْحَقَّ وَ لَا یَصْنَعُ فِیهَا الْمَعْرُوفَ» و همانا فناء و نابودی اسلام و مسلمانان وقتی است که بیت المال در دست کسی باشد که حق را نمیشناسد و به معروف و ثواب عمل نمیکند. خلاصه این که رمز بقاء اسلام به این است که بیت المال در دست عادل باشد و رمز نابودی اسلام به این است که بیت المال در دست فاسق باشد.
پس بنا به فرمودهی امیرالمؤمنین راه سقوط حق و جمهوری اسلامی این است که بیت المال در دست افراد غیر عادل باشد. این حدیث در وسایل الشیعه، جلد 11 بود.
اگر میگذاشتند که امیرامؤمنین حکومت کند چه میشد؟ بعد از امیرالمؤمنین امام حسن بود. بعد از امام حسن، امام حسین(ع) بود و همین طور به ترتیب حکومت به دست امامان میافتاد. «أَیْنَ أَبْنَاءُ الْحُسَیْنِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ أَیْنَ السَّبِیلُ بَعْدَ السَّبِیلِ أَیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ أَیْنَ الشُّمُوسُ الطَّالِعَةُ أَیْنَ الْأَقْمَارُ الْمُنِیرَة»(إقبالالأعمال، ص297) اگر خط رهبری را به دست معصومین میدادند، الان بعد از گذشت بیش از هزار سال نباید ما انتظار میداشتیم که بویی از اسلام به مشام ما برسد. آیا میدانید بعضی از حکومتهای اسلامی نما چه کردند؟ خدا علامه امینی صاحب الغدیر را رحمت کند. ایشان در جلد هشتم این کتاب مطلبی آوردهاند که خلاصهی آن را عرض میکنم. صد و بیست و شش میلیون و هفت صد و هفتاد درهم، و چهار میلیون و سی صد و ده دینار را بعضی از خلفایی که خود را جانشین پیامبر میدانستند قارون وار جمع کردند و به اطرافیان خود دادند. آمار این خلفا و بذل و بخششهای آنها را علامه در ادامه آورده است.
راه آهن جزء بیت المال است و حفظ آن واجب است. راه آهن سالیانه حدود پنج میلیون مسافر را جابه جا میکند. بعضی افراد در قطاراش رشته میخورند و باعث کثیف شدن واگنها میشوند. بعضی افراد مقدار زیادی از آب دستشوییهای قطار را مصرف میکنند. بدون این که به محدودیت ذخیرهی آبی قطارها توجه کنند.
چرا رفتار ما در بیت المال باید به گونهای باشد که رئیس راه آهن، رئیس شرکت واحد، رؤسای شهرداریها و همه اینها از ما گله مند باشند.
آقا پسرها و دختر خانمهای دانش آموز آیا توجه دارید که وقتی در کلاس هستید معلمتان، کتابخانهتان، آجر زیر پایتان، پنکه و بخاریتان، کتاب هایتان، حقوق معلمتان، مدرسهتان، تلفن و آب و برق و اجارهی مدرسهتان همه و همه آنها توسط پول بیت المال اداره میشوند. پس اگر شما خوب درس نخوانید، شما هم به بیت المال خیانت کردهاید. پس خیانت به بیت المال به پاره کردن یک کاغذ دولتی منحصر نمیشود. دانشجویان باید توجه کنند که چقدر از بیت المال در سربازخانهها خرج آنها میشود. محصلینی که خوب درس نخوانند به بیت المال خیانت کردهاند. ای مردم! آیا میدانید که برای یک دکتر و یا مهندس چقدر از بیت المال خرج شده تا به این درجه علمی رسیدهاند؟ پس اگر به خاطر تهمت شما این افراد فلج و خانه نشین شوند، شما نیز به بیت المال خیانت کردهاید و میلیونها تومان از بیت المال را بی اثر کردهاید و دور ریختهاید. نگویید که اینها طاغوتی و خط وخطوطیاند. نگویید که چهار نفر حزب اللّهی وجود دارد. یکی از آنها من هستیم. ما منکر حزب اللّهی بودن شما نیستیم. ولی با پول شما حزب اللّهیها این افراد دکتر و مهندس شدهاند پس تا جایی که امکان دارد باید از آنها استفاده کرد. در پستهایی که کلیدی نیستند و آنها کارایی دارند، باید از آنها استفاده کرد. اگر به خاطر تهمت شما آنها خانه نشین شوند و بی فایده گردند، شما به بیت المالی که خرج آنها شده بود، خیانت کردهاید. حتی اگر شما بتوانید فاسدی را ارشاد کنید و این کار را نکنید، باز هم به بیت المال خیانت کردهاید. البته گاهی افرادی به حدی فاسد هستند که نمیتوان هیچ اعتمادی به آنها کرد. حتی در عدس پاک کردن! اگر فردی در پستی که تخصص آن را ندارد قرار گیرد، در بیت المال خیانت شده است و نمیتوان گفت که دلم برای اوسوخت. چرا که باید دلسوز مردم بود و نمیتوان بهانه آورد که اطلاع از بی تخصصی او نداشتهایم. چرا ما پیرو پیامبری هستیم که بی تخصصها را کنار میگذاشت. روزی پیامبر اکرم آیات برائت را به فردی سپرد که بخواند. ولی آن فرد توانایی انجام این کار را به طور کامل نداشت. پیامبر فورا مأموریت را به شخص دیگری سپرد و بعد از مدتی به همان دلیل سابق آیات را به حضرت علی سپرد، تاآنها را بخواند. اگر پیامبر بخواهد رودربایستی کند و مراعات حال اشخاص را بر کار درست مقدم کند، از حقیقت فاصله میگرفت. روزی در مکان حساسی رفتم که روحانی آن جا پیرمرد خوب و با تقوا ولی ساده و بی دست وپایی بود که نمیتوانست خوب صحبت کند و نیازهای جوانانی که در جماعت او شرکت میکردند را پاسخ گو باشد. من به مردم گفتم: این آقا خیلی آدم خوبی است. از نظر علم و تقوا بسیار خوب است ولی نمیتواند مردم را اداره کند. گفتند: ما دیدیم که این سید یازده فرزند دارد و پیر و فقیر میباشد. گفتیم که به این جا بیاید و نمازی بخواند و پولی برای زن و بچهاش ببرد. ببینید آنها چه طرز تفکر سطحی و ضعیفی داشتند. یکی نیست به آنها بگوید که افکار جوانان بیت المال است. البته باید به فکر فقر او نیز بود ولی نباید به این خاطر جلوی رشد جمعیتی را گرفت و به بیت المال خیانت کرد. بچهها امانت هستند. نسل امانت هستند. جمهوری اسلامی امانت است و نباید با به کارگیری افراد نالایق به امانتها خیانت کرد.
«من تقدم علی قوم و هو یری فیه من هو أفضل فقد خان اللّه و رسوله والمؤمنین » یعنی طبق این حدیث اگر کسی در قومی، خود را بر کاری مقدم کند و پستی را به دست بگیرد و ببیند که افرادی از او بهتر و فاضلتر در آن قوم وجود دارند و با این حال پست را برای خود نگه دارد. همانا به خداوند و رسول خدا و مؤمنین خیانت کرده است.
پس باید مواظب باشیم که رودربایستی نکنیم و قاطع باشیم و در کارهای جزئی از شیشه اتوبوس گرفته تا مصرف کردن آب قطار و نظافت مدرسه همه را مراعات کنیم.
یک سرایدار مؤمن وقتی ببیند که روی پشت بام مدرسه برف آمده است، باید به جای این که اول بام خانه خود را پارو بزند، سراغ جایی برود که زیر آن بام دانش آموزان بیشتری وجود دارند. یک انسان مکتبی باید مواظب بیت المال باشد. از زنجیر چرخ ماشین خود گرفته تا بوق زدن و رانندگی و. . . همه را مراعات کند.
بیت المال را باید به دست کسی بدهند که اگر گوسفندی را به او دادند که تقسیم کند، گوشتهای کبابی را به خانه خود نبرد. خوب با این حساب باید در همهی بیت المالها را ببندند و کلید آنها را به جماران ببرند.
امام خمینی فرمودند: که حق این است که مدرسها به مجلس بروند. ولی چون در جامعه مدرسها موجود نیستند، باید افرادی که شبیه مدرس میباشند به مجلس بروند.
اتلاف نیروی بدن نیز نوعی تلف کردن بیت المال است. خورشید برای تو میتابد، اگر تو حرام شوی انگار که تابش خورشید حرام شده است. ابر و باد و مه و خورشید و فلک برای تو خلق شدهاند تا تو در خط خدا باشی. پس هرگاه شما درخط خدا نباشید، مثل این است که همهی هستی را فلج کردهاید و علاوه بر ظلم به بیت المال به آفرینش هم ظلم کردهاید.
خداوند در قرآن میفرماید: «سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ»(لقمان/20) یعنی آن چه در آسمانها و زمین میباشد برای انسان خلق شده است. سپس میفرماید: انسان باید به خدا نزدیک شود و هر روز که این گونه نباشد، معلوم میشود که او معطل بوده و در نتیجه هستی معطل بوده است. چرا که هستی آمده بود که تو را به خدا نزدیک کند و میدان رشد باشد، نه این که خوابگاه و عشرتکده و آخور باشد.
مردم سه نوع حرکت دارند. عدهای به فرموده قرآن حرکتی رو به جلو دارند «رَبِّ زِدْنی عِلْماً»(طه/114) و علمشان زیاد میشود و«وَ زِدْناهُمْ هُدىً»(کهف/13) یعنی هدایتشان زیاد میشود پس عدهای روز به روز به علم و هدایت و رشدشان افزوده میشود. بعضی از افراد به عقب حرکت میکنند َ «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا»(نساء/137) یعنی ابتدا ایمان میآورند ولی بعد از آن کافر میشوند. «ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ»(بقره/51) «ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ»(بقره/64) عدهای از مردم روز به روز به خدا نزدیکتر میشوند و عدهای نیز روز به روز از خدا دور میشوند وعدهای نیز به قول امیر المومنین علی(ع) که میفرماید: «الْمُتَعَبِّدُ عَلَى غَیْرِ فِقْهٍ کَحِمَارِ الطَّاحُونَة»(إختصاص مفید، ص245) یعنی مثل الاغ ولگرد میچرند و اگر هشتاد سال هم عمر کنند، فرقی نمیکنند. قابل توجه ماشینهایی که به ماشین آتش نشانی راه نمیدهند. وقتی خانهای در حال سوختن باشد و ماشین آتش نشانی در راه باشد، باید راه را باز کرد تا آنها زودتر برسند وخسارت کمتری به آن خانهی در حال سوختن وارد شود. پس هرکس باعث تأخیر ماشین آتش نشانی شود، در خسارت اضافی وارد شده به آن خانه شریک است و ضامن میباشد. اگر کسی در جادهی خاکی گاز بدهد و گرد و خاک کند و باعث کثیفی عمامهی من شود، ضامن پول تاید آن میباشد. بسیاری از چیزهایی که ما در زباله دان میریزیم، زباله نیستند. اگر کسی یک سیر نان خشک را در سطل آشغال بریزد، به اقتصاد مملکت خیانت کرده است. چرا که ما گندم را از خارج میخریم و پول بیت المال خرج آن میشود.
اگر به ماشین دولتی گاز بی خود بدهی و این کار باعث زودتر خراب شدن لنت ترمز شود، اگر این لنت از خارج بیاید، همین گاز دادن تو باعث وابستگی به آمریکا شده است.
حتی نباید اموال مسجدی را به مسجد دیگری برد. مثلاً زیلوی یک مسجد را نمیتوان به مسجد دیگری برد. در مسجد نباید میخ کوبید. حتی اگر عزاداری امام حسین باشد، نباید به مسجد آسیب رساند که اگر اینطور باشد، ضامن میشویم. اگر دکتری در بیمارستان برای بیماری داروی اضافی تجویز کند، مثلاً به جای هفت عدد قرص، نه عدد قرص تجویزکند ضامن بیت المال میباشد. باید در اموال خود و بخصوص در اموال بیت المال صرفه جویی کنیم.
سلام و درود بر پدران و مادران قدیمی ما که پارچهای را میپوشیدند و بعد آن را وارونه میکردند و دوباره میپوشیدند و بعد از آن هم با آن دستگیره درست میکردند، تا ظرف غذا را جابه جا کنند و بعد از این که از پارچهای پنجاه سال کار کشیدند، در آخر از آنها تخته گیوه درست میکردند. اما متأسفانه ما خیلی ولخرجی میکنیم.
بنده دوبار کفشم پاره شد. وقتی آدرس کفاشی را از برادران حزب اللّهی پرسیدم، گفتند: این کفش کهنه را ول کن. در نهایت یکی از آنها پول جمع کرد و کفشی برایم خرید و به من داد و خلاصه من جرأت نکردم در مقابل حزب اللّهیهای همراه خود دوبار کفشم را وصله بزنم و ادعا دارم که شیعهی حضرت علی هم هستم. همان کسی که رهبر بود. میگفت: آن قدر لباس خود را وصله کردهام، که دیگر از وصله کننده خجالت میکشم. البته حرفهایی که میزنم برای تبرئهی خودم نیست، بلکه من هم باید به این حرفها عمل کنم.
اسم فردی محرم بود. میگفت: «دیوانه شود محرم، در ماه محرم » و خود را عاشق امام حسین میخواند. دوست او گفت: «در ماه صفر هم، ده ماه دگر هم» حالا دربارهی حرفهایی که میزنیم باید بگوییم: همین حالا به اتاق خود نگاه کنید. ببینید چند ساعت اضافی دارید. چند آینهی اضافی دارید. چند اتاق اضافی دارید. چند کفش اضافی دارید. امروز جایی بودیم. یکی از مسئولین آموزش و پرورش میگفت که در روستایی رفته بودهاند که دانش آموزان با پای برهنه در کپر درس میخوانند. یکی از پسر بچههای آن جا را وزن کرده بودند و او فقط هجده کیلو وزن داشت و این نشانهی عدم تغذیه کامل و کافی بود.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد گناهان کبیرهای را که ما به خاطر اسراف کردن ایجاد کردهایم بیامرز.
ان شاءاللّه هفتههای بعد دوباره بحث خواهیم کرد. دعای همیشگی مردم را فراموش نکنیم.
خدایا، خدایا تا انقلاب مهدی خامنه ایی نگه دار.
رزمندگان اسلام نصرت عنایت فرما
زیارت کربلا نصیب ما بفرما