آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

یارفیق من لا رفیق له

آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم...

"بنام آنکه هستی را آفرید وهدایت را راه گشای بشرقرار داد،وبرای این هدایت وطریقت رهبرانی برگزیدتا ما،انسانها از آدم تا خاتم(ص) بتوانیم درمسیرحرکت انسانی والهی راه را از بیراهه دربیابیم"

"راه فردا که در پیش داریم راه نرفته ی ماست، آن را درست بپیماییم "

آخرین نظرات

۶۹ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

چون موسم خزان به خدا خسته ام بیا
آخر بیا بگو به چه اسمی بخوانمت
یا صاحب الزمان به خدا خسته ام بیا
افتاده ام به گوشه ی عزلت به اشک چشم
بی تاب و ناتوان به خدا خسته ام بیا
هر کس به طعنه ای بزند نیش خویش را
از نیش این و آن به خدا خسته ام بیا
از وصف اینکه سختی دوران کشیده ام
الکن بود زبان به خدا خسته ام بیا
آقا خلاصه که به لبم جان رسیده است
ای شاه جمکران به خدا خسته ام بیا
هر روز و شب دو مرتبه خون گریه می کنی
آقای روضه خوان به خدا خسته ام بیا

اللّهـُــمَّ عَجـِّــل لِوَلیـِّــکَ الفَـــرَجَ ...

  • سام دادرس

(لطفاً با بیان دلایل عقلانی، یا با روایات معتبر و یا با آیات قرآن توضیح دهید).

جواب:
حوادث گذشته ی هر جامعه می تواند در سرنوشت آن جامعه و جوامع دیگر، آثار عظیمی داشته باشد. اگر حادثه، حادثه ی مفیدی بوده و در جای خود دارای آثار و برکاتی بوده است، بازنگری، بازسازی و زنده نگه داشتن آن می تواند آثار و برکات زیادی داشته باشد و فراموش کردن آن موجب خسارت های جبران ناپذیری برای جامعه بشری است؛ زیرا حوادث مهمی که در تاریخ ملت ها به وجود می آیند هزینه های زیادی را برای ملت ها به همراه دارد، چه هزینه های مادی و چه هزینه های معنوی؛ نظیر از دست دادن انسان های بزرگ، رنج و مشقت و محرومیت های یک ملت و ....
بنابراین، این حوادث بزرگ و درس ها و تجربه هایی که انسان ها باید از آن بیاموزند از سرمایه های عظیم هر ملت، بلکه تمام بشریت است و عقل حکم می کند چنین سرمایه هایی حفظ و احیا شده و مورد بهره برداری قرارگیرد.
بی شک، حادثه عظیم عاشورا که داری ابعاد متعددی است، یکی از حوادث پر هزینه برای بشریت بوده است؛ چرا که با هزینه ای چون شهادت امام معصوم (ع) (انسان کامل) و یاران با وفای آن حضرت و رنج و سختی کشیدن خانواده و اطفال آن حضرت و ... به دست آمده است.
از طرف دیگر، این حادثه یک حادثه و واقعه ی شخصی (برای منافع شخصی و گروهی و طایفه ای) نبوده است، بلکه واقعه ی کربلا و شهادت حسین بن علی(ع) و یاران با وفایش یک مکتب است که دارای درس ها و اهداف و عبرت هایی همچون: توحید، امامت، امر به معروف و نهی از منکر، حقیقت خواهی، ظلم ستیزی، کرامت نفس، عزت و ... می باشد.

  • سام دادرس

حسین جان ....
مهدی ام مهدی خسته ! دلم از بی وفایی ها شکسته ...
حسین جان ... مانده ام تنهای تنها !
شده کرب و بلایم کوه و صحرا!
حسین جان ...
کاش من جای تو بودم !
چو یارانت بُدم گِرد وجودت !
شما گفتی ولی آنها نرفتند ...مرا یاران همه ، یک یک برفتند
حسین جان مهدی ام مهدی خسته دلم از بی وفایی ها شکسته

  • سام دادرس


بعضی از گریه کن های اهل بیت رو شما باید لعن کنید!

اولین گروه:
شما میدونید اولین کسی که برای خیمه های سوخته اباعبدالله گریه کرد کی بود؟
عمرسعد!
عمرسعد وسط خیمه های سوخته شروع کرد گریه کردن، میگفت: خیمه هارو دیگه چرا آتش میزنید؟

گروه دوم:
مردم کوفه صدای زینب کبری(سلام الله علیها) رو که شنیدن شروع کردند گریه کردن
امام سجاد(علیه السلام) به عمه جانشون فرمودند: پس مردهای مارو کی کشته؟ اینا که دارند گریه میکنند!
حضرت زینب نفرین کردند گریه کنندگان رو..

گروه سوم:
وقتی خبر شهادت حضرت علی رو به دشمن ترین دشمن حضرت( معاویه لعنت الله علیه) دادند، شروع کرد گریه کردن، گفتن تو دیگه چرا گریه میکنی؟ گفت: علی"آقا" بود..

"این مدل گریه ها حساب نیست"

  • سام دادرس


نماهنگ های مداحی چمن برا ابوالفضل (ع)، بری ای حسین (ع)، بی برا زینب (س)، ایسپیه خنجر، شام غریبان برا، علی اکبر (ع) با نوای ذاکران اهل بیت (ع) علی حاجی بابایی و علی صفری منتشر شد.

اشعار تالشی مورد استفاده در این آثار توسط مرتضی قربان نژاد و علی جاجی بابایی سروده شده است.


دانلود نغمه سوگ شماره یک

دانلود نغمه سوگ شماره دو

دانلود نغمه سوگ شماره سه

دانلود نغمه سوگ شماره چهار

دانلود نغمه سوگ شماره پنج

دانلود نغمه سوگ شماره شش

  • سام دادرس

چشمش آسیب دید و دکترا گفتند بیناییش رو از دست داده ، می گفتند دیگه نمیشه کاری کرد و جراحی هم بی فایده است محمد اصرار می کرد که شما عمل کنید و کاری به نتیجه اش نداشته باشید؛ به دکترا می گفت فقط عمل را با ذکر یا زهرا (س) شروع کنید؛ بعد از عمل دکترا از نتیجه عمل حیرت زده شده بودند عمل جراحی موفقیت آمیز بود با رمز یا زهرا (سلام الله علیها).

(خاطره ای از سردار شهید محمد اسلامی نسب ، کتاب خط عاشقی 2)

  • سام دادرس

 استاد ما حضرت آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان رحمه الله علیه می‌فرمودند: انسان باید عبادات مستحبی را در طول سال حداقل یک بار هم شده نوبر کند و (بچشد) مثل میوه‌ای که انسان هر سال نوبر می‌کند. وقتی که نماز اول ماه می‌خوانی، مفاتیح را بردار و مناسبت‌ها و اعمال آن ماه را هم ببین و عمل کن. قرآن و مفاتیح نباید از کنار سجاده شما دور باشد. (البته در این راه باید حد اعتدال را رعایت نمود ) ، این طور نباشد که اصلا تعقیبات نماز یا نماز شب و اعمال مستحبی را نخواند و یا این که (کارهای واجب تر مثل درس و بحث و امثال اینها را رها کرده و ) تمام اوقات خود را به این گونه اعمال بگذراند؛ (حد وسط را باید رعایت نمود.) 

(فرازی از فرمایشات آیت ا... مجتهدی)

  • سام دادرس

«یک روز با یکى از دوستان محضر آیت ا... حق شناس - ره رفته بودیم، آن وقت منزل ایشان نزدیک مسجد امین الدوله بود. مجلس هم مجلس خاصى بود. ایشان دفعتاً شروع به صحبت کردند و فرمودند: به آقا حجه بن الحسن عرضه داشتم من یتیم هستم و پدر ندارم. فرمود: من پدر شما هستم. حضرت سپس به من امر کردند: نماز جماعت، نماز شب، توجه به درس و مطالعه. آقاى حق شناس این سه مطلب را در زندگى به جا مى آورد و هر سه وصیت حضرت را به دقت انجام مى داد. گاهى مى دیدم بى وقفه سه ساعت مطالعه مى کند و سعى مى کند حتّى یک نمازش را هم فرادى نخواند. نماز شب را هم ترک نمى کرد و اساساً رفقاى خود را افرادى مى دانست که در نماز جماعت حاضر مى شوند.

( به نقل از حجة الاسلام محمد على جاودان ، سایت تهذیب حوزه علمیه قم ) 

  • سام دادرس

 آقا سید مهدی کشفی... که از خصّیصین و مخصوصین میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بود نقل کرد : شبی توی خانه خوابیده بودم ، دیدم که صدای محرق القلبی از حیاط می آید . از بس محرق القلب و سوزناک بود ، هراسان ازخواب برخاستم که چه خبر است ؟ رفتم در را باز کردم، دیدم در این حیاط ما که به این کوچکی است ، یک کاروانسرای بزرگی است و دور تا دورش حجره می باشد . و صدا از یک حجره می آید . دویدم پشت حجره هرکار کردم در باز نشد از شکاف درب نگاه کردم ببینم چه خبر است . دیدم یکی از رفقای ما که اهل بازار تهران است افتاده و باندازه نصف کمر انسان، سنگ آسیاب روی او چیده اند و یک شخص بد هیبت از آن بالا ، توی حلقوم دهان او عملیاتی میکند ، و او از زیر دارد صدا می زند . ناراحت شدم ، هرچه کردم در باز نشد . هرچه التماس کردم به آن شخص که چرا به رفیق ما این طور میکنی ! اصلا نگفت : تو کی هستی ؟ این قدر ایستادم که خسته شدم . برگشتم آمدم توی رختخواب ، ولی خواب از سرم بکلی پرید . نشستم تا صبح شد. حال نماز خواندن نداشتم . رفتم در خانه میرزا جواد آقا و محکم در زدم میرزا جواد آقا از پشت در گفت چه خبره ؟ چه خبره ؟ حالا یه چیزی بهت نشون دادند نباید که اینطوری کنی؟ ! گفتم من همچو چیزی دیدم . گفت بله ، شما مقامی پیدا کرده اید . این مکاشفه است . آن رفیق بازاری شما ربا خوار بود و در آن ساعت داشت نزع روح (روح از بدنش کنده ) می شد. من تاریخ برداشتم . بعد کاغذ آمد که آن رفیق ما در همان ساعت فوت کرده است .

[منبع : کتاب شرح حال آیت اللّه العظمى اراکى ، ص 299.]

  • سام دادرس

روایت شده یک نامه بدست ابوذر رسید که این نامه از راه دور آمده، شخصى تقاضاى موعظه کرده چون ابوذر را کاملا می‏شناخت که مورد علاقه رسول الله است، ابوذر یک جمله نوشت و آن این است: با آن کسى که بیش از همه ی مردم او را دوست می‏دارى با او بدى و دشمنى مکن، و جواب نامه را فرستاد. آن شخص نامه را خواند سر در نیاورد که مقصود ایشان از این جمله چیست؟ این معلوم و روشن است که انسان با دوست خود دشمنى نمی‏کند، این چطور جمله ای است، از طرفى فکر کرد که گوینده این کلام ابوذر است چاره ای نیست باید توضیح خواست. ابوذر نوشت مقصودم از محبوب‏ترین افراد همان خودت هستى، یعنى: با خودت دشمنى مکن چون هر گناه که انسان می کند ، صدمه‏اش بر خودِ او وارد می‏شود .  

[ارشاد دیلمى، نامه ابوذر]

  • سام دادرس